Wednesday

بيست آذر


امشب شب تولد پدرم هست، بيستم آذر ماه. علي اكبر سعيدي سيرجاني نويسنده اي كه آقاي خاتمي، در زمان وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامي شما كتابهايش چاره اي جز خمير شدن پيدا نكرد. از چاپ تفسير سورآبادي حاصل سالها تلاش او جلوگيري به عمل آمد. وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامي شما واهمه از اسم سعيدي سيرجاني را تا حدي رسانيده بود كه حتي از نهادن اسم من بر قافله سالار سخن جلوگيري به عمل آورد. نمي دانم مزين كدام نشان افتخاري بوديد كه رياست جمهوري اسلامي ايران بعد از قتل پدرم گرديديد! آيا در زمان تصدي شما به وزارت ارشاد نبود كه سانسور نوشتار و ممنوع القلمي پدرم باب روز شد؟ آيا همين شما با سياست بي اعتنايي خود نسبت به نامه هايش مخالفت از نشر آثار او را اعلام نكرديد؟ آيا اين شما نبوديد كه طي ساليان تصدي بر مسند وزارت ارشاد مسبب قتل قلمي پدرم شديد؟ آيا نامه اي از او به وزارت ارشاد به جواب رسيد؟ اين دادنامه من است در كنار ملت ايران از شما، از شما و آقاي حسين شريعتمداري مسئول هر دو كيهان : هوايي و زميني! يكي با سياست خاموشي و ديگري با سياست افترا و دروغ پردازي مسسب قتل پدرم هستيد. از منصفان حاضر در دستگاه دولتي مصونيت مادر و خواهرزاده ام را در قبال هر تعرضي خواهانم و از ملت ايران حمايت از آنها را. به تنهايي مسئوليت اين نوشته را به عهده مي گيرم و سكوت زاده از وحشت تعرض شما به اين عزيزان را مي شكنم. آقاي خاتمي، سعيدي سيرجاني در زمان وزارت شما ممنوع القلم گرديد. جلوگيري از انتشار كتابهايش صورت گرفت و چاره ناچار خمير شدن سالها تلاش را تحمل نمود. نامه هاي سرگشاده او را چگونه ناديده گرفتيد؟!  شما حکومت را بر كدام اساس بدست گرفتيد؟! حكومت شما ريشخند تلخي بر قتل او و آزاد انديشان ايران بوده و هست. هر چند مي دانم در دستگاهي كه تنها نامي از دادگستري بر خود يدك مي كشد داعيه عليه شخص شما و آقاي حسين شريعتمداري كه ساليلن سال با تعليم و تربيت چماقداران و انتشار آزاد تهمت نامه خود مسبب قتل پدرم هست، عملي است بيهوده. اين نامه سرگشاده را فريادخواهي خود مي دانم و با حمايت آزاد زنان و آزاد مردان ايراني منتشر مي كنم.سايه سعيدي سيرجاني