دو مرض به جان جامعه افتاده
دوستان دو نکته از درد به جامعه افتاده را این روزها برجسته تر می بینیم: یکی : از کیسه خلیفه بخشیدن ها و دیگری واژه ای با نام " بهانه". به این جامعه بایست گریست و افسوس خورد یا گفت ای کوته آستینان تا کی دراز دستی! از مخملباف از گنجی از شمس لنگرودی از ماهیگیران آب گل آلود نامه " ما نویسنده ایم" ... می گوییم و اوج دلیل که در مقابل بیان می کنند این هست که بابا اینها پشیمان شده اند! . و دیگری اینکه "موسوی بهانه است
اولی که از کیسه خلیفه می بخشد و همان تواب سازان گذشته جبران گذشته آمده اند! نه عزیزان نه از کیسه خلیفه ببخشید نه سری که درد نمی کند را دستمال ببندید. دست درازی به قدرت "سیاسی" جامعه ای را نابود می کند. جرم خصوصی نیست که اینگونه ساده می گذرید. دیگر واژه بهانه بود. ای دریغ. یکی برایم این واژه را معنی کند. مگر "مرض" داریم و دنبال " بهانه" می گردیم که حرفمان را بزنیم؟ بلا را روا ندانیم.. همین
<< Home