Sunday

کدام تحول؟

خانم سرشار عزیزدقایقی پیش بازپخش سخنان شما را در مورد اکبر گنجی گوش گرفتم. از شما بانوی روزنامه نگار و راست گو درخواستی دارم.بیان کردید که دل شما همیشه با اکبر گنجی بوده و از رنجی که خانواده اش کشیده و از زندان و اعتصاب غذایش نه تنها شما بلکه جهان خبردار هست. این فرد تحول کرده . به عنوان شخصی که از درون خود این سیستم متحول گشته به او مهر می ورزید.پرسش من تکرار آنچه خبرگزاریها می خواهند بخوانیم و بشنویم نیست. صحبت شما با فرج سرکوهی هم برایم تازگی ندارد. در اینجا به عنوان یک هموطن پرسشم را پاسخ می خواهم. نه تکرار آنچه می خواهند بشنویم و پذیرا باشیم.چه تحولی این فرد نموده که ستایش برانگیز بوده؟کدام تحول؟ ایشان هم از فضای "خودی" استفاده نموده و امتیاز مجله گرفته و به عنوان صاحب مجله در جمهوری اسلامی در سالهایی که می بایست روزنامه نگاران خودی در میدان باشند قد علم نمود. ایشان به خبرسازانی که همین امروزش موسوی را رهبر اپوزیسیون می نامند به نویسنده زندانی ارتقا مقام نمود. بعد هم به عنوان رکورد شکن اعتصاب غذایی که البته روزنامه نگاران خواستند من و شما پذیرایش باشیم بیش از هفتاد روز اصلا غذا نخورد! بعد هم راحت و آسوده از درون رژیم به روسیه تشریف فرما شدند که قلم طلایی را از دولت روسیه بدست گیرند. البته یادمان نرود ایشان در مکانی که بودند ، البته زندان، به نشر مانیفست! پرداختند. و عجیب این مانیفست به عنوان سند و قباله آزادیخواهی مدتها سرزبان همان روزنامه نگارانی بود که در تبعید بایستی زیر این علم حالا سینه می زدند. بعد هم مشرف شدند و در بزنگاههای پرتگاه پرونده تحریم جمهوری اسلامی یا برنامه اتمی سخنرانیها نمودند. پس به نماینده صادراتی ارتقا مقام فرمودند.راستی یادم رفت. وقتی ایشان به البته زندان افتادند قرار بود نهضت آزادی به این بهانه جنبش دانشجویی را هم همراه کند. و باز همانها که بایست من و شما حرفهایشان را پذیرا باشیم ادعاها کردند که بله شهامت کرده از عالیجناب سرخپوش گفته. صدبار نوشته را خواندم و هیچ نکته ای یا چراغ روشن بخش راهی ندیدم. نگو قرار بود بازی خاتمی و البته اصلاحات! در وزارت اطلاعاتشان صورت پذیرد... پس سناریو و مقدمه سازی می بایست اجرا می شد. خانم سرشار عزیز، مرا روشن کنید. ایشان و امثال سروش، حقیقت جو ، ابراهیم یزدی، مسعود بهنود، علیرضا نوری زاده، باند خاتمی چه "تحولی" یافته اند که من نوعی از آن غافلم؟تصور می کنم آنقدر مرا بشناسید که بدانید نه می خواهم زجر کسی را ببینم نه نیز دست درازی بوقلمون صفتان را به قدرت سیاسی . اقلا به تردید من که این جملات را از زبان شما شنیده ام خاتمه دهید و روشن کنید که ایشان جز ارتقا منصب به چه تحولی نایل گشته اند که من و هموطنان دیگر از آن بیخبریم. سپاس
دلت گر به راه خطا مایل است
ترا دشمن اندر جهان خود دل است

دریغم آمداز همین شیادی سه روز پیش یادی نشود. ایشان درحالیکه دارد می گوید: گفتیم هیچ پرچمی نیاورند ... بالا ی سرش دکل پرچمی نصب هست و به آن پارچه بزرگ سبز رنگی آویزان. این هم شتر دیدیم ندیدیم؟!! نمی دانم با چه زبانی می توانم از شیادان و داربستان قدرت بگویم. آخر این باصطلاح روشنفکران ساکن ممالک قانونمند نمی دانستند که در جایی که می شود به راحتی به دیوان جنایات بین المللی برای سرکوب خیابانی اعتراض برد چه جای اعتصاب غذا یی جلوی سازمان ملل می تواند معنی داشته باشد که جمهوری اسلامی زیر سئوال نرود. تحریم نشود. ای دریغ. همین