Tuesday

آرایشی تکراری

جمهوری اسلامی وزارت خارجه آمریکا را می چرخاند؟
نکته ای ضروری قبل از خواندن این نوشته:
در این نوشته از بانو رویا طلوعی صحبت شد. و اینکه نکند جمهوری اسلامی این مصاحبه ها را تهیه کرده تا جنایتی که بر نازنین زیبا کاظمی راند را به فراموشی سپارند.

سپاس از رویا طلوعی که با صفا و صراحت ماجرا ها را برایم آشکار نمود. هر چند آنقدر صراحت نداشتند که دام اتحاد جمهوری خواهان و رفراندوم چیان را بیان کند. نقش شهریار آهی را نیز.
امید که به زودی فرصتی فراهم آید و جریانات را از زبان خود او بشنوید. هر چند کسی که پذیرای معامله گری می شود یا بایست بلندگوی جماعتی شود یا بسیار کار بایست تا خودش را پیدا کند... این بازی رفراندوم چیان و آوردنشان به آمریکا با هدف سوار شدن بر خواست مردم است. و این خانم هم تا اینجای کار بازیگر این نقش بوده است. .

بلایی که به جان و آینده جوانان ایران افتاده تنها پادزهرش صراحت و روشن کردن همه این دغلبازی هاست.

این هم نوشته " آیا جمهوری اسلامی وزارت خارجه آمریکا را می چرخاند؟"


یا شاید در صحنه رقابت برای " نفت" میان خرید جمهوری اسلامی بین آمریکا شوروی و اروپا رقابت درگرفته است. چرا نه. این هم راهی است. به گنجی مسکو جایزه می دهد و راهش از آنجا به آمریکا ختم می شود. و این ماه ها هم آمریکا شده است میدان گرد و خاک کردن جمهوری اسلامی. همین روز ها هم هست که حتما چین به خامنه ای ویزا یا جایزه ای اعطا نماید!

جمهوری اسلامی چنان حرکت می کند و پوست می اندازد که این همه سال توانسته دوام یابد.

و تا آن زمان که روبرویش نایستی به هر رنگی درت خواهد آورد و چه بازیها که در نخواهد آورد.

این سیستم را دستانی جز اکبر گنجیان نمی چرخاند . انقلاب را بدست آوردند. فرهنگ دو هزار و پانصد ساله را طاغوت نامیدند. وزارت ارشاد و اطلاعاتی چیدند که هر چه با فرهنگ بود را از بین بردند. نویسنده را بدترین تهمت ها برش راندند. شکنجه اش کردند. مرگ را برش باراندند. و دست برنداشتند. چون به دنبال مرگ اندیشه اش و زندگی واقعی اش بودند. ریا ورزانی که خاتمی بازیگرشان بود سالها از کلمات استفاده ها بردند. برای خودشان صافی وزارت اطلاعات ساختند و جز " فریب" و فریب کاری نکردند.

به حدی به این بازی ادامه دادند که جا به جا برای هر نای مخالفی بدل ساختند.خصوصا در میان روزنامه چی و سخنران....

بازی را تا بدینجا پیش آورده اند که جوان البته دانشجو! مخالف تراشیدند. طرح رفراندوم البته قانون اساسی صادر نمودند و چنان نفوذی در میان اپوزیسیون نمایان پول و عنوان پرست نمودند که حالا وزارت خارجه آمریکا هم برایشان کم است.

جماعت فریبکار پر از ریایی که ماه ها وقت مبارزه و برچیدن جمهوری اسلامی را صرف تولید داخلی طرح رفراندوم نمودند، چنان دامی را چیدند که هر که نقطه ضعفکی را داشت را بدام انداختند. از دانشنامه ای که دو دانشمند ایرانی جانشان را بر سر آن گذاشتند با فریب " پول" دامی ساختند که جز چیده شدن خود دام چاره ای نیست.از رادیو و تلویزیون ها و گروه ها بگیر که با بازی با کلمات البته صد البته گاندی ایرانی هم در رسانه ها چپاندند. همه اش دروغ همه اش فریب.

دوستان، صحنه را واضح ببینید. خود این سیستم بازی اپوزیسیون را می چرخاند و با مغلطه چنان آشی پخته که دیگر به کل مرگ ایرانی را رقم می زند. بزنگاه است. و محکم ایستادنمان را می طلبد.

حیفم می آید حتی نام این بازیگران را در صفحه سفید بگذارم باب نمونه از فخر آورش بگیر و حقیقت جو و عبادی و عطری و افشاری وسازگارا و گنجی و کار بگیر.... وزارت خارجه آمریکا خواب است یا بنا به گفته دوستی که گفت می دانیم و گولشان را نخواهیم خورد مگر هنوز چشمی به رفراندوم سیستم جمهوری اسلامی دارد. آقایان آشنایان، مجال به فریب دادن دردی را که دوا نیست چنان زشتی این سیستم را آشکار لمس خواهید نمود که این میان دریغ از زمانی که برای مخالفان با دلسردی همراه بوده.
نگاهی به روادیدهای صادر شده و نشده سال گذشته تان بیاندازید. پیرمرد فرهنگی ایرانی را ویزا ندادن چه معنا دارد و در مقابل خبرنگار بازتاب را به شهر واشنگتن راه دادن چگونه است؟ کنسول و سفرای آمریکا که از حق تشخیص برخوردارند چگونه است که از این حق به سود جمهوری اسلامی بهره می جویند؟

چه سنگری بهتر از این وضع برای سیستم جنایت پیشه جمهوری اسلامی که خودش را از حقوق بشر مصون نماید: این اسامی را کنار هم بگذاریم همه در همان باند رفراندوم چیان بودند از رویا طلوعی بگیرید تا فخرآور. چطور است که یکباره زیبا کاظمی را روزنامه نگاران البته مستقل! آمریکا فراموش می کنند و جایگزینی که جمهوری اسلامی معرفی می نماید را مطرح می نماید. چطور است که دانشجویان در بند یکباره فراموش می شوند و نویسنده ای آمریکایی فخرآور را هم نویسنده اعلام می دارد هم دانشجو! چطور است که جنایت های جمهوری اسلامی با تطهیر اکبر گنجی زدوده می شود؟ می دانیم که در همه این بازیها با همه دست درازیها هیچ مسند مردمی نتوانستند بتراشند پس چرا روراست بیان نمی دارید که زیر و رو این معروف شدگان اصلاحات را آوردیم دیدیم و می دانیم هیچ جایگاه مردمی ندارند. مردم را بازی می دهید؟
یعنی شما از دیدار ماه ها پیش البته خانواده ای مبارز! از کانادا به تهران بی اطلاعید؟ البته مادر در رادیو فردا مشغول و دختر خانم از مکان امن به دیدار زندانی اش می رود آن هم به دعوت جمهوری اسلامی؟...


مردم ایران را با جماعت قاتلین، و بازیگران نه خودسر بلکه سر سر یکی دانستن آن است که سیستم می خواهد.

حرکت مردم ایران شعاری نیست. مرد زن آذربایجانی کارگر بلوچ و خوزستانی را در بر دارد. هر گروه در این میان با شعار البته در ظاهر قانونی اما در اصل در پناه بازوی با دست پیش کش سیستم پیش می رود زمان مردم را هدر می دهد. خانمهایی که پای بیانیه اجتماع در میدان هفت تیر را امضا می کنید، یادتان باشد در سیستمی هستید که " آدم" را می کشد. ایستادن در مقابل کل این سیستم ومشت کوبنده شما را می خواهد نه اطاعت از بازیگران سیستم را. چهره هر روزه شما نمود درماندگی و بیچارگی ماست در چند خط خلاصه نمی شود تا وقتی خواست بانوان ایران را اینگونه بیان می دارید این سیستم هم با دم خودش گردو می شکند.

زن ایرانی در صحنه است نیاز به موج سواری شما ندارد.
جوان ایرانی در صحنه است و چنان وبلاگ نویسان سیستم و سخنگویان خارج کرده اش را ارزشی نیست
کارگر بدنبال نان و کار و حق انسانی اش در صحنه است و بیزار از این همه شعار
و آنها که سر تا پای سیستم جنایت کار را می شناسند نیز در صحنه هستند و با جوایز شما خریداری نمی شوند
...
شانزدهم خرداد

سایه سعیدی سیرجانی