Thursday

به پیشباز مهرگان

فرض محال که محال نیست!

مهره بعدی که خواهد بود؟ اگر می دانستیم بعد از خزان پنجاه و هفت چه جماعتی بر سرنوشت ایران و ایرانی و جهان حاکم خواهند شد شاید خیلی از مشکلات پیش نمی آمد.
می پرسم: امروز مهره بعدی که خواهد بود؟
می بینم برای پاسخ اش از نتایج و مشخصه هایی بایست یاری گیرم:

می دانیم کسی یا گروهی خواهد بود که بتواند نظم و ثبات منطقه را رقم زند
می دانیم کسی یا گروهی خواهد بود که آشوب و شلوغیهای امروزه را پایان بخشد. کدام اغتشاشات؟ روشن است. چه کسانی و چه دستی هست که می تواند بن لادن را پناه دهد؟ شیعیان عراق را برآشوباند؟ با انعقاد قراردادهایی که از مفهوم قرار داد تنها نامی بر خود حمل می کنند و عملا حق دلالی است معاملات را برهم زنند؟ راستی " رن آراد" در دست کی است؟

با نگاهی به صورتکهای جمهوری اسلامی ببینیم کدامیک می تواند این نقش را بازی کند. راستش هیچ کدام و نه حتی همه با همه شان! محسن رضایی و ارتش جمهوری اسلامی عملا ارتش حکومت دیکتاتوری بیش نیست. آن سپاه پاسدارانی که یک بازویش به طرح رفراندوم می انجامد و دست دیگرش به اعدام دیگر پاسداران انقلاب اسلامی اگر می توانست گوشه آرامش و اعتماد ایجاد کند تا به حال نقش این " مهره " شدن را بازی کرده بود.
بازی هایشان را نگاه کنید و تلاشهای بی نتیجه اشان را. چون هر صورتکی اثر آن یکی را نه تنها از بین می برد بل هیچ یک از اینها به تنهایی و حتی همه با همه شان هم نمی توانند تضمین دهند : دلالی صورت نخواهد گرفت! یا فلان باج گیری توسط اغتشاشی در عراق صورت نخواهد گرفت یا دیگر گروگانگیری عملی نخواهد شد.

اینها نه این اخلاق را می شناسند نه از حرص و طمعشان باور کرده اند که مشت رسوایشان برای خصوصا " آمریکا" ماه هاست آشکار شده.
مگر نه این است که این اواخر از هر صورتکی نماینده ای به آمریکا سرریز گشت؟ هیچ یک نه پاسخی داشتند ازاینکه مثلا : رن آراد کجا هست؟ آیا زنده است؟ اینها آرزوی " مهره بودن " را می کشند و هیچ یک مهره اصلی بازی این همه سال نبوده اند.

راستی چه کسی یا چه گروهی بنظرتان این نقش را داشته؟ اینطور نیست که مانند پروژه غنی سازی اورانیومشان غنی سازی پنهان کاری تاکتیک را راه انداخته باشند. چون بهترین دامی که برشان گسترده می شود دام " مهره" کردنشان است. و اینان هر یک حریصتر ، سعی خو اهند کرد آن دیگری را لو دهند....
که اینگونه عملی نشد.
حتی آن غول حریص مادی اشان هم رفسنجانی پاسخی بر تضمین آرامشی ندارد و دیگر کار از دستشان کلا خارج شده.

خطر اینجاست: بازیگر اصلی که است؟ نمی دانم بر چه ظن قوی ای هنوز دست تیم حزب توده را پررنگ پررنگ می بینم. هرچند می دانم از میان اینان نیز عده ای بازنده گشتند. اما این نقشه ریزی و باج گیری در خفا صورت می گیرد. از جنتی اش بگیر تا احمدی نژادش همه رو بنا هستند با هر ضعفشان هر یک به قدرت کمال در پنهان نمودن بازیگر اصلی استفاده شده اند.

این سمت خط نیز: از جماعت امضا گذار پای گنجی سازی و رفراندوم بازی؛ چیزی نیستند که کارکی انجام دهند. کارکی در میدان دو اصل مهم مطرح در آغاز متن: ایجاد ثبات و روشن کردن یا بودن مهره اصلی.

تنها بر یک اصل ایستاده ام. آگاهی و روشن بینی " مردم". تنها به پشتوانه این نیرو خواهد بود که هر مهره و بازی ای رنگ خواهد انداخت یا رنگی خواهد یافت. اصلا مساله " رنگ" نیست. نکته اینجاست که این ثبات و آرامش با پشتوانه مردمی صورت پذیر خواهد بود و پیچیده ترین بازی های مهره پسندان را از عمل خواهد انداخت.

مردمی که از ایدیولوژی ها زده شده اند و استراتژی ؛ حضور و راست بودن را می خواهند.
اگر تا به حال وضع بدین شکل بوده تنها به این دلیل بوده که دست اندازان به تارنماهای خبری؛ بلندگوهای مختلف سنگ خود را به سینه می زده اند و آنچنان دیکتاتورانی بوده اند که مجال آزادی را ابدا فراهم نکرده اند.

می دانم ممکن است " رن آراد" را نیابیم. اما با بودنمان مجال ظهور مجدد باج گیرانی گروگانگیر را نخواهیم داد.
می دانم دغدغه " قدرت اسمی" چنان صبر از آن " از ما بهتروون" برده که به شنیدن هر قیل و قالی هر چند مصنوعی و خودساز سیستم جمهوری اسلامی؛ چنگ می اندازند که مگر همین قایق نجات رساندشان به آن جزیره تنهای دیکتاتوری شود.

مسائلی که این چند ماهه گذشت همه به سمت آگاهی مردم بود. هم دنیای هشیار زخم دیده از عبدالناصرها و هیتلرها می داند که بایست " مرکز فتنه" را پیدا کند و این همه روشن کرد که جمهوری اسلامی مثال بارز " انصاف میان دزدان " است. اینها دوام آورده بودند چون حالی شان نبود می توانند هر صورتکی خودش دلال وسود بر مستقیم شود. حال که از این حرص و رقابت همه داده هایشان را بر طبق دام قدرت نهادند آشکار شد که اینها هیچ یک آن مهره اصلی بچرخان نبوده. نه هیچ یک می توانند توقف غنی سازی را تضمین کنند و نه هیچ یک می توانند تضمین کننده آرامش منطقه شوند! بساط چینان این سمت آب نیز جز پول باد آورده غارت شده و تولید نو کیسگانی که در هر سیستمی و از هر سیستمی ؛ به فکر پر کردن انبان خویش از پول " آنچنانی " چون بنیاد ایمان ها! هستند نبوده. اینها را قانون تکلیف شان را روشن خواهد کرد.



کار من و تو ؛ گذر از همه این جماعت است.

بایست مردم صدای هم را پیدا کنند و این تنها راه ثبات منطقه و امنیت جهان است.

به پیشباز " مهرگان"
سایه