رادیو آذرشسپ
به زودی پخش برنامه های رادیو "آذرشسپ" آغاز خواهد شد
رادیو آذرشسپ¨
به پاس وجدان بیدار جامعۀ ایرانی ورای هر دسته،سازمان، حزب یا گروهی ؛
به پاس بیداری ایرانیان؛
به پاس اندیشۀ روان؛
برای شکستن قفل سکوت؛
برای نشان دادن شراره های زیر خاکستر؛
دریچه ای بایست ورای دورنگی ها و دلال گری ها؛
دریچه و نقبی از قعرسیاه چال ریای حاکم گشته بایست:
تا بگوییم جامعۀ ایرانی ورای این همه دست درازی ِ تشنگان قدرت، در پناه ارزش ماندگاری "ایران" و "ایرانی" که همانا آزادگی انسان است در برابر هر آنچه بندگی و تعصب خاسته از جهل بوده، همچنان یکتنه زنده هست و زندگی را فریاد می زند.
رادیو آذرشسپ، به تلاش افراد ایرانی و قلم توانای آنان هدف "بیداری و خاستن" ایرانیان را رقم خواهد زد.
آذرشسپ، بی نیازازهر کمک مالی به میان میدان آشفتۀ زرخریدان خواهد تاخت و با بودن تنها تکیه گاه واقعی خویش: سخن ِ دل مردمانی خواهان بیداری و تلاش، خواهد ماند تا رسمی کهن را از نو زنده گرداند.
باشد که خاموشمان مپندارند و بازیها در این دام ِ سیرابِ جهل گشته برایمان نریزند.
که گر صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد از غالب گشتن دلتنگی و خموشی بر جامعۀ شیفتۀ خواب زدگی هست و بس...
و با بیان این نکته که: هر گونه شکایت و مسئوولیتی که از این صدا برخیزد را بر جان و دل خریدارم، کلام را کوتاه و کار را آغاز می کنم.
سایۀ سعیدی سیرجانی
¨ فرشتۀ نگاهبان بر آتش، سمندر، صاعقه
به پاس وجدان بیدار جامعۀ ایرانی ورای هر دسته،سازمان، حزب یا گروهی ؛
به پاس بیداری ایرانیان؛
به پاس اندیشۀ روان؛
برای شکستن قفل سکوت؛
برای نشان دادن شراره های زیر خاکستر؛
دریچه ای بایست ورای دورنگی ها و دلال گری ها؛
دریچه و نقبی از قعرسیاه چال ریای حاکم گشته بایست:
تا بگوییم جامعۀ ایرانی ورای این همه دست درازی ِ تشنگان قدرت، در پناه ارزش ماندگاری "ایران" و "ایرانی" که همانا آزادگی انسان است در برابر هر آنچه بندگی و تعصب خاسته از جهل بوده، همچنان یکتنه زنده هست و زندگی را فریاد می زند.
رادیو آذرشسپ، به تلاش افراد ایرانی و قلم توانای آنان هدف "بیداری و خاستن" ایرانیان را رقم خواهد زد.
آذرشسپ، بی نیازازهر کمک مالی به میان میدان آشفتۀ زرخریدان خواهد تاخت و با بودن تنها تکیه گاه واقعی خویش: سخن ِ دل مردمانی خواهان بیداری و تلاش، خواهد ماند تا رسمی کهن را از نو زنده گرداند.
باشد که خاموشمان مپندارند و بازیها در این دام ِ سیرابِ جهل گشته برایمان نریزند.
که گر صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد از غالب گشتن دلتنگی و خموشی بر جامعۀ شیفتۀ خواب زدگی هست و بس...
و با بیان این نکته که: هر گونه شکایت و مسئوولیتی که از این صدا برخیزد را بر جان و دل خریدارم، کلام را کوتاه و کار را آغاز می کنم.
سایۀ سعیدی سیرجانی
¨ فرشتۀ نگاهبان بر آتش، سمندر، صاعقه
<< Home