Thursday

خشت اول چون نهد معمار کج...

این روزهای خودنمایان بلندگوبدست برای هر گونه کنترل نمودن شکستِ در سدِ خفقان مردم با مظهر اپوزیسیون تراشی ها آغاز گشت ...این میان دلسوزی آدمخواران چند دهۀ تاریخ سرزمینمان بهتر بگویم "چگین ها" که امروزه با شیادی قصد غصب البته انقلابی همه صداهای مخالف را دارند عجیب یاد صحبتهای هندوی پیر را برایم زنده نمود. این گفته ها را از مقالۀ " با طوطیان هند" در کتاب " ای کوته آستینان" نوشته علی اکبر سعیدی سیرجانی برایتان نقل می کنم:

... چندر پیر با حوصله پرحرفی هایم را تحمل می کند و پس از پایان گرفتن توضیحاتم سئوال تازه ای مطرح می کند بمراتب بدیهی تر از سئوال نخستین که:-بفرمایید ببینم بعد از انقلابی که در کشور شما به نتیجه رسید، آیا ملت انقلابی و زمامداران فعلی به فکر تهیه قوانین باب طبع جامعه افتاده اند یا خیر؟جوابش معلوم است که البته، و در همان سال اول مجلس قانونگزاری تشکیل دادند و هم اکنون قوانین مصوب مجلس اسلامی بر کران تا کران ایران حاکم است.پیر هندو با شنیدن این اعتراف، بار دیگر سری به علامت تصدیق فرو می آورد و می پرسد:- خوب، اگر درین حال و هوایی که مملکت قانون دارد، آنهم قانونی مورد قبول قاطبۀ مردم و کسانی که بر سر کارند که به اجرای دقیق آن قانون متعدند، اگر مقام مسئولی پیدا شد و خطاب به گروهی که بخشنامه هایش را نپذیرفته اند، بجای استفاده از قوانین مصوب مملکت و استمداد از مسئولان اجرای قانون و دستگاه قضایی کشور،به تهدید پرداخت که از مردم خواهد خواست تا انقلابی رفتار کنند و دخل معترضان را بیاورند، معنی اش جز این است که کاری با قوانین و دستگاههای اجرایی ندارد، آنها را نامناسب و بی خاصیت می داند و خلق را به طغیان و قیام می خواند؟>چاره ای جز تصدیق ندارم، اما سئوالم این است که کدامین مقامی بدین حربه متوسل شده است. پیرمرد قطعه ای از روزنامه ای فارسی از کیف بغلی اش بیرون می کشد و پیش چشمم می گیرد، که بخوان و ببین وزیربهداری دولت جمهوری اسلامی ایران چگونه طبیبان کشورتان را تهدید کرده است که از ملت خواهد خواست تا انقلابی با آنان رفتار کنند.ماجرا مربوط است به مصاحبه وزیر قبلی بهداری درسال گذشته، ظاهرا جناب وزیر دستورالعملی به پزشکان داده است و تنی چند از چشم سفیدان و خیره سران این فرقه غرولندی کرده اند و وزیر عصبی مزاج برآشفته است که اگر چنان نکنند خلایق را دعوت به اقدامی انقلابی خواهد کرد. موضوع در نظر من عادی تر و ساده تر از آن است که محل اعتنایی باشد، اما مرد هندو سفت و سخت مته را روی خشخاش گذاشته است و اصرار دارد که: این عبارت یعنی مردم را به قانون شکنی دعوت کردن و قیام علیه حکومت و درهم ریختن نظام حاکم. و با استشهاد به مطالب بی اهمیتی از این دست قصد انتقامی دارد که شش سالی پیش از این بمناسبتی گفته بودم "شما هندی ها مردم عجیب و غریبی هستید، همه تان مظهرالعجایبید"، و اینک دم گرفته است که:- شما ایرانی ها مظهرالعجایبید، علمای طراز اول مذهبتان پیشوای مشروطه خواهی می شوند و هوادار نظام قانونگزاری به شیوۀ فرنگ، در میدان مرکزی پایتختتان همدستان مرد مجهول الهویۀ خارج از مذهبی اعلم علمای زمان را بردار می کشند و جماعتی از به اصطلاح شیعیان پای دارش هلهله می کنند. فرزند همین مجتهدی که در راه نگهداری نظام شریعت سرباخت، هوادار دوآتشۀ مشروطه و آزادی می شود، و فرزند او غلم ِ الحاد کمونیستی برمی دارد. هنرمند موسیقی دانتان رییس شکنجه گران عهد رضاشاهی است و مطبوعترین خوانندۀ روزگارتان عضو ساواک آریامهری. جلاد بیرحمی که در رژیم شاهنشاهیتان سالها رییس ساواک و عامل مستقیم خفقان و استبداد بوده است از فرستندۀ عراقی مردم را به آزادی خواهی و قیام علیه استبداد دعوت می کند، و علیامخدره ای که مظهر قساوت و توطئه و جنایت است در مجمع حقوق بشر به حال ستم دیدگان و در کند و زنجیر پوسیدگان اشک همدردی می ریزد و مرشد آزادی خواهی و مبارزِ با استبدادتان زیر لایحۀ امنیت اجتماعی امضاء می گذارد. جوانانی که در کشور اسلامی خودتان درس خوانده اند رها از قیود مذهبی به هزار فسق و فجور آلوده می شوند و پسر بچه هایی که به آمریکا می فرستید پس از ده بیست سالی اقامت در دیار کفر به صورت مسلمانهای دوآتشه ای برمی گردند آنهم با چه خجت دینی و تعصب مذهبی. آستین پاره های یقه چرکینتان خسم سوسیالیسم اند و شاهزاده های سرمایه دارِ غرق ناز و نعمتتان هوادار کمونیسم. طلبۀ از تجف آمده تان فکلی دوآتشه می شود و مهندس الکترونیک خوانده تان مبلغ مذهبی . نویستذه آزادی خواهتان مأمور سانسور جراید از آب درمی آید و سرگروهبانتان نویسندۀ پژوهشگر آزادی خواه، و بالاخره از همه مضحک تر و حیرت انگیزتر اینکه در بحبوحۀ عربده جوییهای فرمانروای غراق و هجوم عراقیان بر شهرهای جنوبی کشورتان و لگذکوبِ اجساد قطغه قطعۀ هموطنان خوزستانیان، در ناف روزهایی که خون غیرت باید در عروق هر ایرانی بجوشد، دوآتشه ترین ناسیونالیستهایتان سایه نشین عطفِ دامن همین دیکتاتور عراق می شود و از همان رادیویی میهن پرستان ایرانی را به طغیان و قیام می خواند که شب و روز گویندگان عربش عربدۀ قادسیۀ صدام می کشند و نژاد ایرانی را مجوس و پست و فرمایه می خوانند. شما ایرانیها مظهر العجایبید یا ما هندیها؟ بله، صاحب؟پیر هندو به خیال خودش نقطه ضعفی پیدا کرده است و بی آنکه نفسی تازه کند دم گرفته است که: سعیدی صاحب، انصاف کجا رفته است ما هندیها مظهرالعجایبیم یا شما ایرانیها که یک روز " رییس و مجلس و فایده" را تبدیل به "فرنشین و کنگاشستان و هوده" می کنید و روزی دیگر دانشجویان رشته های فیزیک و ریاضی را به خواندن قصاید امروالقیس و متنّبی وا می دارید. ما مظهرالعجایبیم یا شما ملتی که با همان شور و ولعی به تماشای صحنۀ کذایی جشن هنر در خیابان زند شیراز هجوم می برید که برای تماشای مراسم سنگسار کردن زناکاران در شهر کرمان. ما مظهرالعجایبیم یا شما که هر سی سال یک بار جشن نوروز و عزای عاشورایتان قاطی می شود، ما مظهرالعحایبیم یا شما مردمی که در کاخهای هوس انگیز مصادره ای وِرد زهد و تقوی گرفته اید، ما مظهرالعجایبیم یا شما امّتی که فیلسوق سرشناستان در پاسخ حریف به قسم قرآن متوسل می شود که هر چه دربارۀ هگل گفت مزخرف است. ما مظهرالجایبیم یا شما ملتی که از ولایت طوستان هم امام غزالی بیرون می دهید و هم فردوسی. ما مظهرالعجایبیم یا شما مردمی که جوانانتان در فاصله ای کمتر از یک سال از دانسینگ ها به مجالس تعزیه رو می کنند و بجای پپسی و کوکا شربت شهادت می نوشند. ما مظهرالعجایبیم یا شما ملتی که از یکسو دانشمندان و متخصصانتان آوارۀ اقالیم غربتند و استقلال فرهنگیتان گوش عالم را کر کرده است. قبول کن دوست عزیز که شما مظهرالعجایبید نه ما هندیها. ...