حكومت دروغ حكومت شكنجه حكومت كشتار
جمعه ۲۵ بهمن ۱۳۸۱
حكومت دروغ، حكومت شكنجه، حكومت كشتار
ين حكومت متجاوز، نماينده ملت ايران نيست
سالياني است كه مملكتم از نقض آشكار حقوق بشر رنج برده. دهههاست كه ترور روشنفكران ايران صورت گرفته و آزادزنان و آزادمردان سرزمينم جان بر سر آزادي ايران گذاشتهاند. اما 24 سال ميگذرد از زماني كه صداي آزاديخواهي ايران با تصويب قانون اساسي حكومتي به نام جمهوري اسلامي خفه گرديد و آهنگ نقض حقوق بشر هر روز بيشتر از پيش شتاب گرفت.
24 سال است كه ملتم شبانهروز در خفقان و شكنجه ملعبه نومتديتيني قدرتطلب گشتهاند. زنان، كودكان، جوانان، دانشجويان، نويسندگان، هنرمندان، كارگران، معلمين، اقليتهاي مذهبي، فرهنگدوستان، ناشرين همه و همه آماج تير تكفير و قرباني مصلحت نظام به اصطلاح اسلامي قرار گرفته و حقوقشان پايمال شده است.
24 سال ميگذرد از تسلط حكومتي كه از اسلام براي سركوب و خشونت، سنگسار و حكم ارتداد استفاده نموده است. از حكومت براي انتشار تعصب گشتارش ياري ميگيرد. حقوق ايرانيان را زيرپا مينهد، نه بويي از حقوق بشر شنيده و نه نگاهي به نظم بينالملل دارد. مذاكره با اين حكومت در مورد حقوق بشر سرگرمي انزجارآفريني بيش، نيست.
اگر كنوانسيون حقوق بشر و ميزباني تهران بيتوجهي و دهان كجي بود به آه آزادمردان و آزادزنان ميهنم كه از بازي حزب رستاخيز و ساواك به تنگ آمده بودند شناسايي اين حكومت به اصطلاح اسلامي دفن ملت ايران است و بس.
حكومتي كه با رنگ مذهب بلايي بر سر اسلام آورد كه طالبان دستپرورده او خواهند بود. حكومتي كه نشر اسلامي در سرزمينهاي ديگر را اساس مشروعيت خويش دانسته و سالها با تأكيد بر اين اصل مندرج در قانون اساسياش به دخالت در امور فلسطينيان مشغول است.
قانون اساسي اين حكومت را مطالعه فرمودهايد. از تبعيضي كه بر زن و مرد اين مملكت رفته از شرعياتي كه حاكم بر اساسيترين حقوق انساني ايرانيان شده خبر داريد. حكومتي كه قرآن را اساس وجود خود ميداند. ميبينيد كه چطور سالها با انتشار تفسير اين مجموعه مخالفت ورزيده ولي ميليونها بند كاغذ و مركب چاپ هزينه انتشار و توزيع نوشتاري چون گناهان كبيره نموده است.
نظامي كه تيشه نابودي بر اركان اين ملت انداخته دادگستري و مجلس را در مشت خود گرفته. مردمش نه تضمين حقوقي دارند و نه تأمين جاني. اشغالگراني كه نه بويي از مسلماني بردهاند و نه به اخلاقي آراسته.
حق داشتيد فرياد خفه مرا در ارديبهشت 1373 نشنيده باشيد. روزي كه در روزنامه كيهان آقاي حسين شريعتمداري دروغ محضي كه نماينده جمهوي اسلامي ايران در سازمان ملل آقاي كمال خرازي، اعلام كرده بود را خواندم. ايشان اعلام كرده بودند كه خانواده سعيدي سيرجاني با او ملاقات داشته است. گفتههاي دروغ ايشان را خواندم و در تنهايي گريستم.
اما مگر الآن صداي دانشجويان از جان گذشته ايران را نميشنويد؟ حبسهاي طويل مدت و شكنجة آنان را نميدانيد؟ دشنه تكفير در دست مشتي فرمانبگير و بكش هر آنكه هست خلافت را در روزنامههاي كيهان تهران و جمهوري نميبينيد؟ قتل پدرم كه با همكاري منظم و سازمانيافته سران اين حكومت ترتيب داده شد را دنبال كنيد. ترور شخصيتهاي آزادانديش را چه كساني برنامه ريزي ميكنند؟ سانسور و آتش زدن دفاتر جرايد را دنبال كنيد. اعدامهاي دستهجمعي و گروه گروه جوانان ايرانزمين را ميبينيد. مهر بطلان بر اين اعمال بزنيد.
جريان گروگانگيري سفارت آمريكا را ديديم بدانيد كه وضعيت مردم ايران سالهاست كه در اسارت برنامهريزان اين جريان است.
آخر فاجعه قتلهاي زنجيرهاي را به چه رنگي ميتوان زدود كه هنوز مسببينش در صدد تكرار اين اعمال هستند و وقيحانه قصدشان را اعلام نيز ميكنند. آيا اين همه سانسور و حمله بر فرهنگ ايرانزمين با تخفيفي روبرو شده؟ راحتي صدور و اجراي احكام تصاعدي ممنوعالقلمي، ممنوعالصدايي، ممنوعالتصويري و... مهدورالدمي را دنبال نميكنيد؟
هراس از انتشار مطلبي كه بويي از فرهنگ و تاريخ ايران داشته باشد تا به حدي است كه حكم ارتداد نويسنده را تنها راهحل ميبينند و قتل او را به بهانه اين حكم اسلامي مجاز.
24 سال بطور مداوم ترور آزادانديشان صورت گرفته بي هيچ تخفيفي، 24 سال با شلاق تعصب حكومت ديني بر جان وآبروي مملكتم افتادهاند. 24 سال است كه زجر و شكنجه جوانان در زندانهاي اين حكومت صورت ميگيرد و رئيس زندانها ذرهاي از اقتدارش كاسته نشده است.24 سال است كه حكم سنگسار اجرا شده و تعليق اين حكم هيچ ندايي از نسخ آن به همراه نداشته است. 24 سال ميگذرد كه به دختر 9 ساله و پسر 15 ساله ايراني به ديده بالغ نگريستهاند و احكام بر آنها صادر كردهاند. بر سر زن ايراني به زور و حكم ضربات شلاق پارچه سياه پوشانيدهاند.
24 سال است كه غارت ثروت اين مرز وبوم ادامه يافته است. قلع و قمع روشنگرانش ادامه يافته است. طالبان ايران سالهاست كه با حربه قوي نيروي اطلاعاتي و سركوبگرش سيراب از خون جوانان ايران شده است.
ميپرسم نتيجه تعقيب قتلهاي زنجيرهاي چه شد؟ مسببين قتل پدرم كه سران حكومت هستند چطور همچنان بر مسند اقتدار تكيه زدهاند. سالها چشمپوشي بر اعمال ضدبشري اين رژيم بس است.
اين حكومت مملكتم را به اشغال خود درآورده است. اغماض نسبت به اعمال اين رژيم بس است.
حساب حكومت اين اشغالگران را از مملكتم ايران جدا كنيد. روحيه ايراني و فرهنگ تابندهاش را با خشونت اين قوم متجاوز يكي بهشمار نياوريد. اعمال ضد انساني اين حكومت را نشانه بگيريد. حكومتي كه براي بقاي خودش ناگزير كشتار ملت است، دشمني است براي ابناء بشر در هر نقطه دنيا. ملت ايران صدايي به بلنداي تاريخ دارد اين صدا گوش حكومت مزور را ناشنوا نموده و لي شما و ملتهاي دنيا با اين صدا آشنا هستيد. صداي مادران فرزند از كف داده، فرزندان پدر از دست داده، صداي مردان در عزاي زنان محبوس، صداي ظلمي كه با ضربات تازيانه اين تندروان بر جان و روح ايران زخم زده است. ضرباتي مداوم و از پا درآورنده: اعتياد، فقر، بيكاري و فحشا، بلاهايي است آذينبخش حكومتي ضدمردمي كه سالهاست از حكومت براي به زانو درآوردن ملت و مملكت استفاده ميكند.
اين حكومت متجاوز نماينده ملت ايران نميباشد. اژدهاي قتل خفقان و سركوب است. بدانيد هر اغماضي نسبت به اعمال اين حكومت تحكيم پايههاي حكومتي سركوبگر است. لحظه لحظة حساسي است. بدانيد تأييد اين حكومت، سنگي است در راه رسيدن ملت ايران به حقوق منزلت و آزادي خويش.
پذيرش آقاي كمال خرازي كه من شخصاً متحمل دروغ آشكار ايشان در مقابل سازماني به عظمت ملل متحد گشتم جز به بازي گرفتن ملت ايران و شوراي اروپا در مورد حقوق بشر نميباشد. حكومتي كه سخنگويش با گفتههاي دروغ مأموريت خويش را به انجام ميرساند، صداي مرا توانست در 8 سال پيش خاموش كند و به مقام وزارت امور خارجه ارتقا يابد. پذيرش چنين شخصي و هر مهرهاي از اين حكومت غير مردمي تأييدي است براي سركوب و خفقان ملت ايران.
زمان زمان حساسي است.
بيائيد و در اين لحظات حساس همصدا با مردم ايران صورتك تزوير اين حكومت را كنار زده و تأييدي در شنيدن صداي آزادي يك ملت باشيد. چشمپوشي و پذيرش معاونين قتل و صحبت با حكومتي كه ديگر جايي در ميان مردم ندارد، خلاف اصول دموكراسي و قواعد آمره بر نظام بينالملل است.
حكومت دروغ، حكومت شكنجه، حكومت كشتار
ين حكومت متجاوز، نماينده ملت ايران نيست
سالياني است كه مملكتم از نقض آشكار حقوق بشر رنج برده. دهههاست كه ترور روشنفكران ايران صورت گرفته و آزادزنان و آزادمردان سرزمينم جان بر سر آزادي ايران گذاشتهاند. اما 24 سال ميگذرد از زماني كه صداي آزاديخواهي ايران با تصويب قانون اساسي حكومتي به نام جمهوري اسلامي خفه گرديد و آهنگ نقض حقوق بشر هر روز بيشتر از پيش شتاب گرفت.
24 سال است كه ملتم شبانهروز در خفقان و شكنجه ملعبه نومتديتيني قدرتطلب گشتهاند. زنان، كودكان، جوانان، دانشجويان، نويسندگان، هنرمندان، كارگران، معلمين، اقليتهاي مذهبي، فرهنگدوستان، ناشرين همه و همه آماج تير تكفير و قرباني مصلحت نظام به اصطلاح اسلامي قرار گرفته و حقوقشان پايمال شده است.
24 سال ميگذرد از تسلط حكومتي كه از اسلام براي سركوب و خشونت، سنگسار و حكم ارتداد استفاده نموده است. از حكومت براي انتشار تعصب گشتارش ياري ميگيرد. حقوق ايرانيان را زيرپا مينهد، نه بويي از حقوق بشر شنيده و نه نگاهي به نظم بينالملل دارد. مذاكره با اين حكومت در مورد حقوق بشر سرگرمي انزجارآفريني بيش، نيست.
اگر كنوانسيون حقوق بشر و ميزباني تهران بيتوجهي و دهان كجي بود به آه آزادمردان و آزادزنان ميهنم كه از بازي حزب رستاخيز و ساواك به تنگ آمده بودند شناسايي اين حكومت به اصطلاح اسلامي دفن ملت ايران است و بس.
حكومتي كه با رنگ مذهب بلايي بر سر اسلام آورد كه طالبان دستپرورده او خواهند بود. حكومتي كه نشر اسلامي در سرزمينهاي ديگر را اساس مشروعيت خويش دانسته و سالها با تأكيد بر اين اصل مندرج در قانون اساسياش به دخالت در امور فلسطينيان مشغول است.
قانون اساسي اين حكومت را مطالعه فرمودهايد. از تبعيضي كه بر زن و مرد اين مملكت رفته از شرعياتي كه حاكم بر اساسيترين حقوق انساني ايرانيان شده خبر داريد. حكومتي كه قرآن را اساس وجود خود ميداند. ميبينيد كه چطور سالها با انتشار تفسير اين مجموعه مخالفت ورزيده ولي ميليونها بند كاغذ و مركب چاپ هزينه انتشار و توزيع نوشتاري چون گناهان كبيره نموده است.
نظامي كه تيشه نابودي بر اركان اين ملت انداخته دادگستري و مجلس را در مشت خود گرفته. مردمش نه تضمين حقوقي دارند و نه تأمين جاني. اشغالگراني كه نه بويي از مسلماني بردهاند و نه به اخلاقي آراسته.
حق داشتيد فرياد خفه مرا در ارديبهشت 1373 نشنيده باشيد. روزي كه در روزنامه كيهان آقاي حسين شريعتمداري دروغ محضي كه نماينده جمهوي اسلامي ايران در سازمان ملل آقاي كمال خرازي، اعلام كرده بود را خواندم. ايشان اعلام كرده بودند كه خانواده سعيدي سيرجاني با او ملاقات داشته است. گفتههاي دروغ ايشان را خواندم و در تنهايي گريستم.
اما مگر الآن صداي دانشجويان از جان گذشته ايران را نميشنويد؟ حبسهاي طويل مدت و شكنجة آنان را نميدانيد؟ دشنه تكفير در دست مشتي فرمانبگير و بكش هر آنكه هست خلافت را در روزنامههاي كيهان تهران و جمهوري نميبينيد؟ قتل پدرم كه با همكاري منظم و سازمانيافته سران اين حكومت ترتيب داده شد را دنبال كنيد. ترور شخصيتهاي آزادانديش را چه كساني برنامه ريزي ميكنند؟ سانسور و آتش زدن دفاتر جرايد را دنبال كنيد. اعدامهاي دستهجمعي و گروه گروه جوانان ايرانزمين را ميبينيد. مهر بطلان بر اين اعمال بزنيد.
جريان گروگانگيري سفارت آمريكا را ديديم بدانيد كه وضعيت مردم ايران سالهاست كه در اسارت برنامهريزان اين جريان است.
آخر فاجعه قتلهاي زنجيرهاي را به چه رنگي ميتوان زدود كه هنوز مسببينش در صدد تكرار اين اعمال هستند و وقيحانه قصدشان را اعلام نيز ميكنند. آيا اين همه سانسور و حمله بر فرهنگ ايرانزمين با تخفيفي روبرو شده؟ راحتي صدور و اجراي احكام تصاعدي ممنوعالقلمي، ممنوعالصدايي، ممنوعالتصويري و... مهدورالدمي را دنبال نميكنيد؟
هراس از انتشار مطلبي كه بويي از فرهنگ و تاريخ ايران داشته باشد تا به حدي است كه حكم ارتداد نويسنده را تنها راهحل ميبينند و قتل او را به بهانه اين حكم اسلامي مجاز.
24 سال بطور مداوم ترور آزادانديشان صورت گرفته بي هيچ تخفيفي، 24 سال با شلاق تعصب حكومت ديني بر جان وآبروي مملكتم افتادهاند. 24 سال است كه زجر و شكنجه جوانان در زندانهاي اين حكومت صورت ميگيرد و رئيس زندانها ذرهاي از اقتدارش كاسته نشده است.24 سال است كه حكم سنگسار اجرا شده و تعليق اين حكم هيچ ندايي از نسخ آن به همراه نداشته است. 24 سال ميگذرد كه به دختر 9 ساله و پسر 15 ساله ايراني به ديده بالغ نگريستهاند و احكام بر آنها صادر كردهاند. بر سر زن ايراني به زور و حكم ضربات شلاق پارچه سياه پوشانيدهاند.
24 سال است كه غارت ثروت اين مرز وبوم ادامه يافته است. قلع و قمع روشنگرانش ادامه يافته است. طالبان ايران سالهاست كه با حربه قوي نيروي اطلاعاتي و سركوبگرش سيراب از خون جوانان ايران شده است.
ميپرسم نتيجه تعقيب قتلهاي زنجيرهاي چه شد؟ مسببين قتل پدرم كه سران حكومت هستند چطور همچنان بر مسند اقتدار تكيه زدهاند. سالها چشمپوشي بر اعمال ضدبشري اين رژيم بس است.
اين حكومت مملكتم را به اشغال خود درآورده است. اغماض نسبت به اعمال اين رژيم بس است.
حساب حكومت اين اشغالگران را از مملكتم ايران جدا كنيد. روحيه ايراني و فرهنگ تابندهاش را با خشونت اين قوم متجاوز يكي بهشمار نياوريد. اعمال ضد انساني اين حكومت را نشانه بگيريد. حكومتي كه براي بقاي خودش ناگزير كشتار ملت است، دشمني است براي ابناء بشر در هر نقطه دنيا. ملت ايران صدايي به بلنداي تاريخ دارد اين صدا گوش حكومت مزور را ناشنوا نموده و لي شما و ملتهاي دنيا با اين صدا آشنا هستيد. صداي مادران فرزند از كف داده، فرزندان پدر از دست داده، صداي مردان در عزاي زنان محبوس، صداي ظلمي كه با ضربات تازيانه اين تندروان بر جان و روح ايران زخم زده است. ضرباتي مداوم و از پا درآورنده: اعتياد، فقر، بيكاري و فحشا، بلاهايي است آذينبخش حكومتي ضدمردمي كه سالهاست از حكومت براي به زانو درآوردن ملت و مملكت استفاده ميكند.
اين حكومت متجاوز نماينده ملت ايران نميباشد. اژدهاي قتل خفقان و سركوب است. بدانيد هر اغماضي نسبت به اعمال اين حكومت تحكيم پايههاي حكومتي سركوبگر است. لحظه لحظة حساسي است. بدانيد تأييد اين حكومت، سنگي است در راه رسيدن ملت ايران به حقوق منزلت و آزادي خويش.
پذيرش آقاي كمال خرازي كه من شخصاً متحمل دروغ آشكار ايشان در مقابل سازماني به عظمت ملل متحد گشتم جز به بازي گرفتن ملت ايران و شوراي اروپا در مورد حقوق بشر نميباشد. حكومتي كه سخنگويش با گفتههاي دروغ مأموريت خويش را به انجام ميرساند، صداي مرا توانست در 8 سال پيش خاموش كند و به مقام وزارت امور خارجه ارتقا يابد. پذيرش چنين شخصي و هر مهرهاي از اين حكومت غير مردمي تأييدي است براي سركوب و خفقان ملت ايران.
زمان زمان حساسي است.
بيائيد و در اين لحظات حساس همصدا با مردم ايران صورتك تزوير اين حكومت را كنار زده و تأييدي در شنيدن صداي آزادي يك ملت باشيد. چشمپوشي و پذيرش معاونين قتل و صحبت با حكومتي كه ديگر جايي در ميان مردم ندارد، خلاف اصول دموكراسي و قواعد آمره بر نظام بينالملل است.
<< Home