جبهه اسلام
قدرت سیاسی اسلام و خواب زدگی دنیا
آخرین جنگی که جهان به خود دید با آتش تعصب نژاد برتر روشن شد و پاک کردن جهان از غیر خودیان بیرون از این د ایره.
سالها نیز از قدرت در شعار کمونیست خزیده نیز؛ مردمان زخمها و نابودی ها را تحمل کردند.
هر دوی این شعار های خزنده لشکر تراش نه به محدوده ای بسنده نمودند و نه به زمانی.
این هر دو را در همین دهه های پیش ملت های دنیا به خود دیدند. همزمان گروهی دیگر نیز در پی نشو و نمو بودند. اینان به زیر عبای اسلام پناه برده بودند. در لبنان که روزی بهشت خاورمیانه نامیده می شد چنان نفوذی کردند که سالهای جنگ را برش رقم زدند. هر از گاهی نیز یا ناصر در مصر یا صدام در عراق و البته خمینی که خود را ولی مسلمین جهان نامید ظهور کردند.
دنیا که به خواب نرفته؟ فتوای قتل صادر کردن ها را یادش است؟ ترور و کشتن مردمان آزاداندیش را. با انجام شدن این ترورها در مرزهای مختلف چه نکته ای را به رسمیت نشاندند؟ جز اینکه با کافران در زمین مومنین می جنگند؟ دنیا خواب است؟
تثبیت اسم دولتی به نام جمهوری اسلامی نشانگر چه بود؟ دنیا چگونه حکومت " اسلامی" را پذیرا گشت . نکند حتما تمام این مدت خواب بوده و گفته انشاالله گربه است!
ذره ذره و در طی این سالها "توسعه اسلام سیاسی" را درس نمودن، قاعده عام نمودند، و تولید و تکثیر کردند افرادی را که به این امر مهم مشغول گردند. از چندین آخوند رو نمایی بگذرید. اینها و آن جماعت مینی مالیست نمای اسلام هر دو ظاهری است همزاد و همراه آنچه در درون می گذرد. حکایت با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن. کار این جماعت جز این نیست. و چه امنیتی برای آنان که به کار خود مشغولند ایجاد می کند این هر دو رو نمای به ظاهر گوناگون اما گوناگون از دو سر یک بردار: افراط و تفریط؛ که هر دو آن هسته درون به امن نگاه داشته را روزی می دهد و امنیت...
دولتمردان و مردمان به خواب رفته این سالها؛ هیچ پیگیر آنچه این سالها در ایران می گذشت بودید؟ سعی در شناخت لایه لایه قدرت خزندگان نمودید؟ یا با نقشه جدید خاورمیانه و تغییر موقعیت تروریستهای آن روز به قدرتمداران داخل حکومت اسلامی فکر نمودید شاید با قدرتی محدود سیر شوند و آرام گیرند؟یادتان رفت این بازیگران قدرت امروز، سالها دانشجویی در محیط آزاد مثلا آمریکا را با شبکه اسلام گذرانیده. سالها بر او وقت و نیرو صرف گردیده و جز اینان چه کسانی می توانند ادامه دهنده طرح های جهان شمولشان گردند؟
اسلام سیاسی خطری است که سالها جلوی رشدش گرفته نشد. به رسمیت شناختن حکومت اسلامی اولین غلط بزرگی بود که انجام شد. این در باز به جامعه جهانی بود. به سازمانها رخنه کردن و بی آنکه نگاه بانی باشد به کشتار ادامه دادن برای ایجاد "عرف" و در نهایت آن "ثبات" که سالها در تصورش وقت گذرانیده بودند.
این خطر در حال تکوین دهه ها پیش؛ امروز همه راه ها را هموار یافته. با تغییر رونمایی سالها پیش از تحریم نفتی یعنی ریخته شدن پول به کیسه های گشادش هم گریخت. به همت و تلاش گری سیک آمریکایی که با پروژه خلیج اش روز روشن در قلب همین شیطان بزرگ نامیده شده اش؛ نه تنها در سازمان دیده بان حقوق بشر نفوذ کرد که تلاش اش لغو تحریم بود و البته صد البته مذاکره ای آشکار با حکومتی اسلامی. اصلا انگار نه انگار این " نام" چه باری را بر دوش دارد. شتر دیدی؟ ندیدی!
اینها حتی در مبارزه با طالبان هم باج گرفتند. انگار نه انگار "مردم" فریاد می کشند: نابود باد طالبان در افغانستان در ایران. مهم "ماندن" و خزیدن به منظور دست اندازی به همه نهادها و سازمانهای قدرت جهانی است. چه غم طالبان هم فدا شوند. اصلا کاسه کوزه اسلام! ببخشید اسلام " فاندامنتال"! تمام شود. ای دریغ. ای دریغ. بی معنی تر از این واژه بنیادگرایی اسلامی را دیگر نشنیده بودیم. اصلا ضرب المثل: خسن و خسین هر سه دختران معاویه، در مقابل این یکی رنگ می بازد. گفتند بگذار دنیا مشغول چیره دستی و ناز شست نشان دادن در این صحنه باشد، ما هم با مبلغین : اسلام " سافت"! و ملایممان چنان پایه ها را محکم می کنیم که دست هیچ کس به حریم مان هم نرسد...
کردند و شد و زمان گذشت.
الان دیگر بزنگاه دیگری است و اگر این را "دنیا ی به خواب رفته" در نیابد جنگی جهانسوز را در مقابل قدرتی عالم گیر "طاق خواهند زد". کی؟ همین حکومت اسلامی. چطور؟ این جنابان به حدی قابلیت انعطاف دارند و از هر بازیگری در کیسه دارند که نه تنها شورای حقوق بشر سازمان ملل را " اسلامی" می کنند که به همان راحتی جایزه صلح نوبل اش را. مکان و سرزمینی را انتخاب نموده اند که قلب دنیاست. و در این میان " باجگیری" بهترین فن آموخته شده شان. چنان دولت ها را در پی کسب سود به جان هم می اندازند که دیگر جنجالی بر سر " مردم ایران" چه رفته و می رود یا " جا به جایی کشوری از خاورمیانه به اروپا" دامن نگیرد...
می گویی بلا از دین بر نمی خیزد اما بهترین دستاویز است برای تشنگان قدرت. از یکطرف دنیا سالها خواب بوده و پادزهر اینان را نساخته. از طرفی دیگر حربه علم کردن " دینی" دیگر با روزگار سخت ناسازگار است. و شاید اینان آخرین تازندگان باشند. و در این میدان تک تازی برندگان. این میان می دانی چه امکانی برای " ایرانیان" است در شکستن این جماعت.... دستهای بازیگران ملون اینان برای " مردم ایران" روشن است.
اما انگار "دنیا" سالهاست به خواب رفته. سالهاست می داند " حکومت اسلامی" را " جوانان ایران" رای نداده اند. مشروعیت این حکومت ندارد مگر در شناختن دنیای به خواب رفته که در طی سالها انجام گرفته...
بیداری و آگاهی از این خطر نخست از ایرانیان آغاز گردید. بایست که دنیا بیدار شود. زود زود. خطر و بلا چنان است که تا زمانی همه معاملات سود آور بی اهمیت می شود. خطر جدی تر از مشغول بودن به چرتکه انداختن سود و زیان دولت هاست. به خود آیید. حکومت اسلامی را به رسمیت نشناسید و مردم ایران را در این آزادگی همراه باشید.
پاینده آزادگان ایران
سایه سعیدی سیرجانی
آخرین جنگی که جهان به خود دید با آتش تعصب نژاد برتر روشن شد و پاک کردن جهان از غیر خودیان بیرون از این د ایره.
سالها نیز از قدرت در شعار کمونیست خزیده نیز؛ مردمان زخمها و نابودی ها را تحمل کردند.
هر دوی این شعار های خزنده لشکر تراش نه به محدوده ای بسنده نمودند و نه به زمانی.
این هر دو را در همین دهه های پیش ملت های دنیا به خود دیدند. همزمان گروهی دیگر نیز در پی نشو و نمو بودند. اینان به زیر عبای اسلام پناه برده بودند. در لبنان که روزی بهشت خاورمیانه نامیده می شد چنان نفوذی کردند که سالهای جنگ را برش رقم زدند. هر از گاهی نیز یا ناصر در مصر یا صدام در عراق و البته خمینی که خود را ولی مسلمین جهان نامید ظهور کردند.
دنیا که به خواب نرفته؟ فتوای قتل صادر کردن ها را یادش است؟ ترور و کشتن مردمان آزاداندیش را. با انجام شدن این ترورها در مرزهای مختلف چه نکته ای را به رسمیت نشاندند؟ جز اینکه با کافران در زمین مومنین می جنگند؟ دنیا خواب است؟
تثبیت اسم دولتی به نام جمهوری اسلامی نشانگر چه بود؟ دنیا چگونه حکومت " اسلامی" را پذیرا گشت . نکند حتما تمام این مدت خواب بوده و گفته انشاالله گربه است!
ذره ذره و در طی این سالها "توسعه اسلام سیاسی" را درس نمودن، قاعده عام نمودند، و تولید و تکثیر کردند افرادی را که به این امر مهم مشغول گردند. از چندین آخوند رو نمایی بگذرید. اینها و آن جماعت مینی مالیست نمای اسلام هر دو ظاهری است همزاد و همراه آنچه در درون می گذرد. حکایت با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن. کار این جماعت جز این نیست. و چه امنیتی برای آنان که به کار خود مشغولند ایجاد می کند این هر دو رو نمای به ظاهر گوناگون اما گوناگون از دو سر یک بردار: افراط و تفریط؛ که هر دو آن هسته درون به امن نگاه داشته را روزی می دهد و امنیت...
دولتمردان و مردمان به خواب رفته این سالها؛ هیچ پیگیر آنچه این سالها در ایران می گذشت بودید؟ سعی در شناخت لایه لایه قدرت خزندگان نمودید؟ یا با نقشه جدید خاورمیانه و تغییر موقعیت تروریستهای آن روز به قدرتمداران داخل حکومت اسلامی فکر نمودید شاید با قدرتی محدود سیر شوند و آرام گیرند؟یادتان رفت این بازیگران قدرت امروز، سالها دانشجویی در محیط آزاد مثلا آمریکا را با شبکه اسلام گذرانیده. سالها بر او وقت و نیرو صرف گردیده و جز اینان چه کسانی می توانند ادامه دهنده طرح های جهان شمولشان گردند؟
اسلام سیاسی خطری است که سالها جلوی رشدش گرفته نشد. به رسمیت شناختن حکومت اسلامی اولین غلط بزرگی بود که انجام شد. این در باز به جامعه جهانی بود. به سازمانها رخنه کردن و بی آنکه نگاه بانی باشد به کشتار ادامه دادن برای ایجاد "عرف" و در نهایت آن "ثبات" که سالها در تصورش وقت گذرانیده بودند.
این خطر در حال تکوین دهه ها پیش؛ امروز همه راه ها را هموار یافته. با تغییر رونمایی سالها پیش از تحریم نفتی یعنی ریخته شدن پول به کیسه های گشادش هم گریخت. به همت و تلاش گری سیک آمریکایی که با پروژه خلیج اش روز روشن در قلب همین شیطان بزرگ نامیده شده اش؛ نه تنها در سازمان دیده بان حقوق بشر نفوذ کرد که تلاش اش لغو تحریم بود و البته صد البته مذاکره ای آشکار با حکومتی اسلامی. اصلا انگار نه انگار این " نام" چه باری را بر دوش دارد. شتر دیدی؟ ندیدی!
اینها حتی در مبارزه با طالبان هم باج گرفتند. انگار نه انگار "مردم" فریاد می کشند: نابود باد طالبان در افغانستان در ایران. مهم "ماندن" و خزیدن به منظور دست اندازی به همه نهادها و سازمانهای قدرت جهانی است. چه غم طالبان هم فدا شوند. اصلا کاسه کوزه اسلام! ببخشید اسلام " فاندامنتال"! تمام شود. ای دریغ. ای دریغ. بی معنی تر از این واژه بنیادگرایی اسلامی را دیگر نشنیده بودیم. اصلا ضرب المثل: خسن و خسین هر سه دختران معاویه، در مقابل این یکی رنگ می بازد. گفتند بگذار دنیا مشغول چیره دستی و ناز شست نشان دادن در این صحنه باشد، ما هم با مبلغین : اسلام " سافت"! و ملایممان چنان پایه ها را محکم می کنیم که دست هیچ کس به حریم مان هم نرسد...
کردند و شد و زمان گذشت.
الان دیگر بزنگاه دیگری است و اگر این را "دنیا ی به خواب رفته" در نیابد جنگی جهانسوز را در مقابل قدرتی عالم گیر "طاق خواهند زد". کی؟ همین حکومت اسلامی. چطور؟ این جنابان به حدی قابلیت انعطاف دارند و از هر بازیگری در کیسه دارند که نه تنها شورای حقوق بشر سازمان ملل را " اسلامی" می کنند که به همان راحتی جایزه صلح نوبل اش را. مکان و سرزمینی را انتخاب نموده اند که قلب دنیاست. و در این میان " باجگیری" بهترین فن آموخته شده شان. چنان دولت ها را در پی کسب سود به جان هم می اندازند که دیگر جنجالی بر سر " مردم ایران" چه رفته و می رود یا " جا به جایی کشوری از خاورمیانه به اروپا" دامن نگیرد...
می گویی بلا از دین بر نمی خیزد اما بهترین دستاویز است برای تشنگان قدرت. از یکطرف دنیا سالها خواب بوده و پادزهر اینان را نساخته. از طرفی دیگر حربه علم کردن " دینی" دیگر با روزگار سخت ناسازگار است. و شاید اینان آخرین تازندگان باشند. و در این میدان تک تازی برندگان. این میان می دانی چه امکانی برای " ایرانیان" است در شکستن این جماعت.... دستهای بازیگران ملون اینان برای " مردم ایران" روشن است.
اما انگار "دنیا" سالهاست به خواب رفته. سالهاست می داند " حکومت اسلامی" را " جوانان ایران" رای نداده اند. مشروعیت این حکومت ندارد مگر در شناختن دنیای به خواب رفته که در طی سالها انجام گرفته...
بیداری و آگاهی از این خطر نخست از ایرانیان آغاز گردید. بایست که دنیا بیدار شود. زود زود. خطر و بلا چنان است که تا زمانی همه معاملات سود آور بی اهمیت می شود. خطر جدی تر از مشغول بودن به چرتکه انداختن سود و زیان دولت هاست. به خود آیید. حکومت اسلامی را به رسمیت نشناسید و مردم ایران را در این آزادگی همراه باشید.
پاینده آزادگان ایران
سایه سعیدی سیرجانی
<< Home