Sunday

گره تاریخی ما

نوز نگشوده ز افسانه و افسون گرهی
هدف ناوک مرد افکن تفکیر شوی*

دوستان اگر به تاریخ با نگاه پرسش به پاسخهایمان بنگریم در تکرار بازی های نمایشی جماعت شرکت نخواهیم جست. امید این سه نوشته که نگاهی به شانزده آذر سی و دو دارد یاری باشد به بازی تکراری دلالان نفت : بازی حزب توده و دلالهای انگلستان و بودجه بگیران اطلاعات آمریکا... با امید روزی که دست نان به نرخ روز خورانی مانند ابراهیم یزدیها ، محمود خیامی ها و سیاهی لشکر خشونت و تعصب دست دراز به مغز جوانان از سرزمین ایران کوتاه گردد....سر نخ تمام این سیه روزی ها را بیابیم و به خود آییم.



از سرمقالۀ شاهد 12/9/1332 در مورد تجدید رابطه با انگلستان
دشمن چو از همه حیلتی فروماند سلسلۀ دوستی بجنباند
دستی که برای دوستی دراز شده جهت خفه کردن نهضت ملت ایران است.
ملت ایران نسبت به سیاستمداران و سیاست انگلیس بدبین است حق هم دارد که بدبین باشد- این بدبینی که در واقع بحد تنفر رسیده است بقدری حقیقت و واقعیت دارد و به اندازه ای متکی بدلایل و علل و معقول و محسوس است که سیاستمداران و صاحب نظران انگلیسی من جمله آقای ایدن وزیرامورخارجه فعلی انگلستان هم به آن معترف بوده و می باشند لذا وقتی جناب آقای مصدق السلطنه نخست وزیر سابق قطع رابطه سیاسی را با انگلستان اعلام نمودند مورد تایید افکار عمومی قرار گرفت و در این مقوله می توان ادعا کرد که بستن قونسلگری های انگلیس و بعدا قطع رابطه دیپلماتیک تحت فشار افکار عمومی بعمل آمده و مطلوب ملت ایران بوده است.
علت این امر هم بنظر ما روشن است و درباره آن به تفصیل بحثها کرده ایم وقتی دولت انگلستان به حمایت از یک شرکت استعمارگر که تاکنون هیچ کس وحتی هیچ فرد انگلیسی مطلع جرأت نکرده است از نحوه اعمال آن در ایران دفاع بنماید برخلاف تمام موازین و اصول عدالت و حقوق بین الملل دست به ایجاد (حالت جنگ بدون اعلام جنگ) می زند و یک کشور ضعیف را ( که جز حق خود چیزی نخواسته) محاصره می نماید اموال و داراییش را ضبط می کند البته ارجح و احوط است که با او بکلی قطع رابطه شود و حتی المقدور از اخلالها و انتریکهای او جلوگیری بعمل آید. البته ایرادهایی بعمل آقای مصدق السلطنه وارد است انگلیسیهایی را که صاحب گذرنامه انگلیسی بودند از ایران بیرون نمود ولی انگلیسی هایی را که با شناسنامه ایرانی در این کشور زیست می کنند و هزار بار از آنها خطرناکتر و کثیف تر هستند در کنار تخت خواب خود جا می داد و از نظراتشان پیروی می کرد.
ولی موضوع بحث ما این نیست؛موضوع مورد بحث ما تنفر شدید مستدل و بحق و بجای ملت ایران از انگلیس و سیاست انگلیس است. بطوریکه می بینیم ومی شنویم دولت انگلیس اکنون چندیست که نهایت علاقه را نشان می دهد که با ایران تجدید رابطه کند وزیر خارجه اش بقول خود دست دوستی بطرف ایران دراز می کند ملکه اش در نطق خود از اشتیاق بدوستی و حسن روابط با ملت ایران صحبت می کند....
ولی هیچیک از این کارها بدبینی و تنفر ملت ایران را از انگلیس و آنچه منتسب بانگلیس است رفع نمی نماید برای اینکه دروغ زیاد شنیده اند و بیش از یک قرن رابطه ظاهرا دوستانه بایشان ثابت کرده است که دروغ و تزویر و ریا مقتضای طبیعت ( انگلیس ) است.
آخرین اضهاراتی که آقای ایدن در مجلس عوام کرده است ثابت می کند که بازهم دروغ می گویند و این دستی که ظاهرا برای دوستی دراز شده است جهت خفه کردن نهضت ملت ایران می باشد.
در سرمقاله شنبه گذشته نطق آقای ایدن مورد بحث و تحلیل قرار گرفت با وجود اینکه بیش از شش ستون روزنامه به این مطلب اختصاص داده شده بود هنوز نکاتی باقی مانده است که باید مورد دقت قرار گیرد.
( مستر ایدن بسخن خود ادامه داده گفت ملی کردن بناچار مربوط است با قضیه غرامت و من خیال نمی کنم حالا که وارد مذاکرات جدیدی با دولت ایران می شوم مطلوب باشد که این قضیه را بوجه شدید مطرح کنیم...)
این یعنی چه؟ آقای ایدن چه می خواست بگوید؟ آیا غیر از این است که می خواهد بفهماند حالا که وارد مذاکرات جدیدی ( برای رابطه دیپلماتیک) هستیم و باید طرف را نرم کنیم صلاح است که صدای موضوع ملی کردن و غرامت را درنیاوریم و صبر کنیم که این مذاکرات به نتیجه برسد آنوقت البته قضیه را بوجه شدیدی مطرح و خواهید دید که چه ها خواهیم کرد؟ آیا این جمله آقای ایدن می تواند غیر از این معنی داشته باشد؟ آیا با وجود این ما حق نداریم فکر کنیم و صریحا ننویسیم این دستی که ظاهرا برای دوستی دراز شده جهت خفه کردن نهضت مقدس ملت ایران می باشد؟...
مستر ایدن گفت نه دولت فعلی و نه دولت قبلی هرگز تاکنون قانونی بودن عمل دکتر مصدق را تصدیق نکرده بود.
کدام عمل دکتر مصدق؟ اگر مقصود ملی کردن نفت باشد که آن عمل شخص دکتر مصدق و هیچ شخص دیگر نیست و اتفاقا دولت فعلی و هم دولت سابق انگلستان آن را برسمیت شناخته – آیا این حرفها این اظهارات همه دلیل تذبذب و دروغگویی و تزویر انگلیسیها نیست؟
آیا ملت ایران حق ندارد بیش از پیش به انگلستان بدبین باشد؟ و حق ندارد گفته مرحوم شیخ را بیاد بیاورد که ( دشمن چو از همه حیلتی فرماند سلسله دوستی بجنباند آنگاه بدوستی کارها کند که هیچ دشمنی نتواند).
روزنامه های دیشب اعلام داشته اند ( تا 48 ساعت دیگر استقرار روابط سیاسی ایران و انگلیس اعلام می شود) از دولت خواسته ایم و باز هم می پرسیم آیا باندازه کافی بمقصود طرف اندیشیده است؟
آیا بطرف فهمانده است که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت انحصار فورش نفت ایران به هیچکس داده نخواهد شد؟ در مورد غرامت پس از احتساب دعاوی مقابله هیچ اصل و اساسی را جز آنچه طبق شئون یک ملت آزاد و مستقل است نخواهید پذیرفت؟ حاضر نخواهد گردید از رای دیوان دادگستری بین المللی لاهه چشم بپوشد؟
ما از نقش امریکا در این میان اطلاع کامل و درستی نداریم آیا امریکا می داند که نتیجه وساطتش در این مورد ممکن است آخرین توجهی را که هنوز در ایران نسبت بملت امریکا وجود دارد بکلی زائد سازد؟
در هر صورت ملت ایران هنوز از هر چه انگلیسی و منتسب به انگلیسی است بشدت متنفر است اگر دولت انگلیس هنوز تصور می کند که با همان روش و سیستم سابق می تواند آب رفته را بجوی بازگرداند و حیثیت استعماریش را که هم اکنون مخصوصا در شرق میانه وجود خارجی ندارد احیاء نماید و کمافی السابق باستثمار ملل شرق بپردازد اشتباه می کند برای او بلکه برای تمام جهان بسیار گران تمام خواهد شد.
هیچ دولتی اقلا در ایران حتی اگر صدها ملیون دلار برای حمایت و نگهداریش خرج شود بدون تایید و پشتیبانی افکار عمومی قادر بدوام نیست آنهایی که ملت و افکار عمومی را در اطاقهای دربسته به هیچ می انگارند فراموش می کنند که حتی امروز هم جرأت بیان نظریات خود را در مقابل عام ندارند و هرگز هم نخواهد داشت.
آنهایی که در انتظار ورود نماینده ارباب ذوق زده شده اند و اختیار خود را از دست داده اند در خوشرقصی و خوش خدمتی سعی می کنند از یکدیگر گوی سبقت بربایند و ما را منفی باف می خوانند اگر جرآت دارند اگر صادق هستند نظریاتشان را برای مردم تشریح کنند و ملت ( بیسواد) ایران را هم از فیض فهم و تشخیص خود بی نصیب نگذارند.




اعلامیه
حزب زحمتکشان ملت ایران
تجدید روابط بلاشرط با انگلستان بمنزلۀ تسلیم ننگین در برابر دشمن متجاوز است
ملت اجازه نخواهد داد که نهضت پرافتخارش لکه دار گردد و میهن بدست قوای نامرئی استعمار اشغال شود. حزب زحمتکشان ملت ایران با تجدید روابط با انگلستان بترتیبی که در روزنامه ها منعکس شده است شدیدا مخالف می باشد. حزب زحمتکشان ملت ایران معتقد است که تجدید روابط با انگلستان با این عجله و بدون بعمل آمدن مطالعات کامل و فراهم شدن زمینه صحیح برخلاف منافع سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و حیثیت و شرافت ملی ایران می باشد حزب زحمتکشان ملت ایران نطق مورخه 25 نوامبر وزیر امورخارجه انگلستان را در مجلس عوام آن کشور (کان لم یکن) تلقی نموده و آن را یک خدعه ننگین سیاسی می شناسد.
زیرا دولت انگلستان دوبار صراحتا اصل ملی شدن صنعت نفت ایران را شناخته است. مشروط نمودن این شناسایی نقض عهد ننگین دولت انگلستان بشمار می رود.
حزب زحمتکشان ملت ایران اصولا مانعی برای تجدید روابط با انگلستان نمی بیند ولی مشروط برآنکه مقدمات آن بطوریکه در اعلامیه مورخه آبان 32 وزارت خارجه ایران آشکار شده است فراهم گردد.
در اعلامیه مزبور چنین گفته شده است:
"... با توجه به اینکه اختلاف موجود بین دولت ایران و کمپانی سابق نقت می باشد، دولت ایران میل دارد چنین تصور کند که بین ایران و انگلیس کدورت اساسی وجود ندارد که نتوان برفع آن توفیق یافت تنها توقع دولت این است که برای اختلاف نفت قوانین مصوبه کشور محترم شمرده شود و اصل حیثیت و شرافت ملی ایران محفوظ و اساس عدالت و انصاف در رفع اختلاف رعایت گردد."
تصور می رود که بمحض فراهم شدن این مقدمات دیگر هیچ اشکالی برای تجدید روابط سیاسی بین دو کشور نخواهد بود. ( نقل از اعلامیه مورخه 9 آبان 1332)
با توجه بنکات مندرجه در اعلامیه فوق برای برقراری روابط همان طور که سابقا هم در روزنامه ارگان حزب زحمتکشان ملت ایران توضیح داده شده :
اولا- دولت انگلیس سیاست خود را از اختلاف موجود بین ایران و کمپانی سابق نفت تفکیک نماید.
ثانیا- اختلافات غیراساسی بین دولتین ایران و انگلیس رفع شود.
ثالثا- در موضوع نفت مسئله فروش نفت از مسئله غرامت تفکیک گردد.
رابعا- دولت انگلستان برای اثبات حسن نیت خود از اشکال تراشی هایی که تاکنون برای جریان آزاد نفت ایران می کرده است خودداری نماید تا ایران بتواند نفت خود را مطابق قوانین مصوبه بفروش برساند و بالنتیجه توقع دولت ایران راجع به محترم شمردن قوانین ما از طرف انگلستان برآورده شده و حیثیت و شرافت ملت ایران محفوظ بماند.
در صورتیکه مقدمات مذکور فراهم گردد و فقط در این صورت اشکالی برای تجدید روابط سیاسی بین دو کشور در بین نخواهد بود و آن وقت ممکن است مسئله غرامت براساس قوانین مصوبه مستقیما مورد مطالعه و مذاکره نمایندگان طرفین قرار گیرد.
در غیر این صورت و بدون فراهم شدن مقدمات مذکور تجدید روابط با انگلستان بمنزله تسلیم ننگین در برابر دشمن متجاوز تلقی خواهد شد و هر نوع عدول از جواب مندرج در اعلامیه مورخه نهم آبان دولت ایران نمودار بر فشارها و تحمیلات و تهدیدهای عوامل استعماری خواهد بود و هیچ عذر و بهانه ای از طرف ملت پذیرفته نخواهد شد.
ملت قهرمان و فداکار ایران اجازه نمی دهد که نهضت پرافتخارش لکه دار گردد و این کشور یکبار دیگر بدست قوای نامرئی استعمار اشغال شود. مبارزه حزب زحمتکشان ملت ایران برای حفظ نتایج حاصله از نهضت ملی ادامه دارد و ملت ایران را برای حصول پیروزی نهایی رهبری خواهد کرد.
حزب زحمتکشان ملت ایران
دکتر مظفر بقایی کرمان


نامه سرگشاده دکتر مظفر بقایی کرمانی به نیکسون
جناب آقای ریچارد نیکسون
بر دامن این لباس سه لکه خون دیده می شود:
جناب آقای ریچارد نیکسون معاون محترم رییس جمهور آمریکا
... دیروز بمناسبت اعطای درجه دکترای افتخاری به جنابعالی مجلس جشنی در دانشگاه تهران ترتیب داده بودند و جنابعالی هم با منتهای صمیمیت و صداقت در آن مجلس حاضر شدید ولی آیا می دانید دولت ایران و اولیای دانشگاه تهران برای تهیه این جشن چه افتخار بزرگی به جنابعالی دادند؟ مقصود ما افتخار اعطای درجه دکترا نیست زیرا جنابعالی به هر جا تشریف ببرید این درجه افتخاری را دریافت خواهید داشت ولی در مراسم دیروز یک چیزی بود که هیچ جای دیگر دنیا نخواهید دید دیروز در دانشگاه برای اعطای درجه دکترای افتخاری جنابعالی را به لباس استادی دانشگاه تهران ملبس کردند آیا لباسی را که پوشیدید متوجه تمام خصوصیات آن شدید؟ آیا دقت کردید که بر دامن این لباس سه لکه خون دیده می شود آیا هیچ دانستید که چرا این لباس خونین بود؟ این خونها علامت همان افتخاری است که دولت ایران و اولیاء دانشگاه تهران برای تشرف فرمایی جنابعالی قائل شده اند. برای اینکه جنابعالی به راحتی موفق باخذ دکترای افتخاری بشوید دولت ایران با همراهی اولیای دانشگاه پیش پای جنابعالی سه نفر دانشجو را در محیط دانشگاه در سالن درس بوسیله مسلسل قربانی کردند و لکه های خونی که بر دامن لباس دکترای جنابعالی بود خون پاک و مقدس همین جوانان بود.ما یقین داریم که شخصا در این فاجعه تقصیری ندارید ولی این فاجعه برای ورود جنابعالی انجام گرفت. زیرا سیاست استعماری انگلستان تصمیم گرفته بود قبل از آمدن جنابعالی موضوع تجدید رابطه با ایران را تمام کند. و چون می دانست که ملت ایران به آسانی زیر بار این ننگ نمی رود که تسلیم برقراری روابط بدون قید و شرط بشود لذا لازم بود زهرچشمی از مردم بگیرد و بهترین نقطه را از برای گرفتن این زهر چشم در دانشگاه تشخیص دادند و این جوانان بیگناه ما را کشتند تا دیگران تکلیف خودشان را بفهمند!
جناب آقای ریچارد نیکسون، جنابعالی که خود را تربیت شده مکتب واشنگتن، جفرسن، لینکلن و امثال آنها می دانید باید از این دکترای افتخاری ننگ داشته باشید. جنابعالی باید ننگ داشته باشید در محلی حاضر شوید که پیش پای شما جوانان بیگناهی را مانند گوسفند بکشند و بعد هم جسن بگیرند- جنابعالی دیروز در ضمن نطق خود در دانشگاه گفتید:
"خیلی خوشوقتم که می بینم ملت ایران مصمم بحفظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور خود می باشد و همچنین با عزم راسخ برای پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی در محیط نظم و قانون کوشش می نماید..."
جناب آقای ریچارد نیکسون، اگر به جنابعالی اینطور وانمود کرده اند که به یک کشور دموکراتیک و آزاد تشریف می آورید باید بدانید که جنابعالی را فریب داده و دروغ گفته اند. اما همانطور که گفتید کاملا صحیح بود. "ملت ایران کاملا مصمم بحفظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی کشور خود می باشد..."
دکتر مظفر بقایی کرمانی
نقل از روزنامه شاهد شماره 1108
21/9/1332



* از سرودۀ سعیدی سیرجانی با عنوان هیچ پیش آمده