زمان و سياست بازان وطني
خلقيات سياستبازان ما ايرانيان!
درست بزنگاهي كه دنيا مي بايست نسبت به قطع حيات كامل هزار چهرة جمهوري اسلامي مهر پايان مي نهاد، خوب سرگرمي برايمان آفريديد جماعت سياستباز.
با آشنايي از ضعف آشكار برخي ايرانيان، بيش از دو ماه وقت و توان را صرف قلم فرساييهايي نموديد تا خشم ملت را فرو نشانيد! غافل از آنكه خشم فروخفته به بغضي مبدل مي شود سيل آسا كه تمامي اين جماعت سفسطه گرا را با آشنا و ناآشناي اين هزار چهره يكجا خواهد برد.
اين جماعت سفسطه گر زماني مناسب تر از اين زمان از كجا مي يافتند تا با صندلي گذاشتن و روحية قدرت طلب دم زنده بخش ديگري بر افرادي كه سالهاست قصدي جز نابودي ايران و آزادگان آن سرزمين نداشته اند ندمند.
اتحاديه اروپا ماه هاست منتظر برگشته شدن نظم اقتصادي به هم ريخته اش بوده، سالها با معامله گران اين هزارچهره مشغول داد ستاندن بوده و اگر دو سه سالي است مقبوليت و مشروعيت! اين معامله در مقابل فشار افكار عمومي و قربانيان سيستم به زير سوال كشيده شده ، چه بهتر از دلالان مهر و محبتي اين چنين كه "مخالفين" نمايان را در يك كيسه با عدم مخالفتي در بست در اختيارشان مي نهند.
يادم مي آيد اولين بار كه با آقاي باقرزاده تماسي ايميلي ايجاد شد، ايشان برايم داد سخن داده بودند كه موضوع "سلاح هاي اتمي و تحريم اقتصادي" عليه ايران را نمي پسندند! چشم وگوشم جستجو گرانه به نظارة اقدامات شخص شخيصشان پرداخت و هر چه بيشتر ديدم و شنيدم كمتر فهميدم! برايشان نيز نوشتم كه سركار پيام آور جبهة موسوم به دو خرداديد و نوعي مذاكره كننده بر ايشان.. بگذريم.
اما هر روز كه از اين مضحكه فراخوان دادنشان مي گذرد بيشتر تكه هاي "پازل" برايم روشن تر مي شود و داد بيداد كه ناظريم چه خر مرد رندانه در دو جبهه فعالند: تداوم غارت سرزمينمان و مشروعيت بخشيدن به قاتلين.
روي سخنم با جماعتي از هموطنان هست كه عنوان شاعر و فعال حقوق بشر بر خود مي كشند: چرا در زمان حاضر پاي فراخواني را امضا نهاده ايد كه كوچكترين فشاري را بر هزار چهره قدرت طلب در صحنه بين الملل به همراه نداشته؟
اگر در فراخوان درخواست ايجاد دادگاه ويژة رسيدگي به مسووليت جمهوري اسلامي آمده بود يا خطري كه اين جماعت آفريده اند نتيجه چه مي شد؟ غير از اين مي بود كه اتحاديه اروپا با سختي بيشتري مي توانست در قراردادهاي دوجانبه با مسوولين! پيش برود؟ آنهم در بزنگاهي كه نسبت به نقض حقوق بشر تا بدان حد افكار عمومي آماده گشته بود؟
اين حاميان انگار دوست دارند سرشان را زير برف كنند و بگويند "شتر ديدي نديدي".
درست بزنگاهي كه دنيا مي بايست نسبت به قطع حيات كامل هزار چهرة جمهوري اسلامي مهر پايان مي نهاد، خوب سرگرمي برايمان آفريديد جماعت سياستباز.
با آشنايي از ضعف آشكار برخي ايرانيان، بيش از دو ماه وقت و توان را صرف قلم فرساييهايي نموديد تا خشم ملت را فرو نشانيد! غافل از آنكه خشم فروخفته به بغضي مبدل مي شود سيل آسا كه تمامي اين جماعت سفسطه گرا را با آشنا و ناآشناي اين هزار چهره يكجا خواهد برد.
اين جماعت سفسطه گر زماني مناسب تر از اين زمان از كجا مي يافتند تا با صندلي گذاشتن و روحية قدرت طلب دم زنده بخش ديگري بر افرادي كه سالهاست قصدي جز نابودي ايران و آزادگان آن سرزمين نداشته اند ندمند.
اتحاديه اروپا ماه هاست منتظر برگشته شدن نظم اقتصادي به هم ريخته اش بوده، سالها با معامله گران اين هزارچهره مشغول داد ستاندن بوده و اگر دو سه سالي است مقبوليت و مشروعيت! اين معامله در مقابل فشار افكار عمومي و قربانيان سيستم به زير سوال كشيده شده ، چه بهتر از دلالان مهر و محبتي اين چنين كه "مخالفين" نمايان را در يك كيسه با عدم مخالفتي در بست در اختيارشان مي نهند.
يادم مي آيد اولين بار كه با آقاي باقرزاده تماسي ايميلي ايجاد شد، ايشان برايم داد سخن داده بودند كه موضوع "سلاح هاي اتمي و تحريم اقتصادي" عليه ايران را نمي پسندند! چشم وگوشم جستجو گرانه به نظارة اقدامات شخص شخيصشان پرداخت و هر چه بيشتر ديدم و شنيدم كمتر فهميدم! برايشان نيز نوشتم كه سركار پيام آور جبهة موسوم به دو خرداديد و نوعي مذاكره كننده بر ايشان.. بگذريم.
اما هر روز كه از اين مضحكه فراخوان دادنشان مي گذرد بيشتر تكه هاي "پازل" برايم روشن تر مي شود و داد بيداد كه ناظريم چه خر مرد رندانه در دو جبهه فعالند: تداوم غارت سرزمينمان و مشروعيت بخشيدن به قاتلين.
روي سخنم با جماعتي از هموطنان هست كه عنوان شاعر و فعال حقوق بشر بر خود مي كشند: چرا در زمان حاضر پاي فراخواني را امضا نهاده ايد كه كوچكترين فشاري را بر هزار چهره قدرت طلب در صحنه بين الملل به همراه نداشته؟
اگر در فراخوان درخواست ايجاد دادگاه ويژة رسيدگي به مسووليت جمهوري اسلامي آمده بود يا خطري كه اين جماعت آفريده اند نتيجه چه مي شد؟ غير از اين مي بود كه اتحاديه اروپا با سختي بيشتري مي توانست در قراردادهاي دوجانبه با مسوولين! پيش برود؟ آنهم در بزنگاهي كه نسبت به نقض حقوق بشر تا بدان حد افكار عمومي آماده گشته بود؟
اين حاميان انگار دوست دارند سرشان را زير برف كنند و بگويند "شتر ديدي نديدي".
<< Home