ناظر؟ ناظر بر چه؟
ناظر ؟ ناظر بر چه؟
این دو روز باز جنبش امضا جمع کنی راه افتاده. نه اینکه بد باشد. ابدا. اما شیرین کاری این بار با کمیسیون حقوق بشر است و درخواست " مردمی سالها جنایت دیده " که در کنار خواست محکومیت جمهوری اسلامی با تعیین " ناظر" نقطه پایان درخواست را گذاشته است.
ببخشید، ناظر چه؟ پس از بیست و هفت سال کشتن، اعدام، قتل، نابودی اندیشمندان جامعه، غارت، سرکوب خواست " ما" در این بزنگاه شورای امنیت به ناظر تعیین کردن قرار می گیرد؟
مانده ام به حال کدامیک خوشا خوشا بگویم: به حال ناظران که کار و کاسبی برایشان می رسد؟ برای لایه لایه های کهنه و نوین جلادان و شکنجه گرانی که می دانند با هر یک ما چگونه رفتار کنند؛ و شادمان از اینکه این آش و کاسه همچنان ادامه دارد به نقش بازی کردن خویش ادامه دهند؟ یا به حال به قول خودتان این همه " قربانی" خوشی ای بکنم.
دوستان؛ هر " آن" تداوم این حکومت نابودی انسان است و بس. در این بزنگاه بایست مهر پایان را ، با عدم مشروعیت جمهوری اسلامی ؛ نهاد. دوشادوش "مردم" ایران ، جهان را به " محکومیت و به رسمیت نشناختن جمهوری اسلامی" بایست فرا خواند.
ببینم؛ این " ناظر" بینوا و محدوده کاری اش را که خوب می شناسید. سالها تجربه اش را کرده ایم. طی این همه سال تیمی دلسوز بوده که بی صدا از خبرنگار مستقل اش بگیر و درج شدن جسته گریخته گزارشات که در زمان نوش جان نمودن حکم پایانی جنگی جوان کش، قاتلین حرفه ای و نوآموزانشان به این فرضیه واجب ایرانی کشی ادامه دادند.مگر نمی دانیم که نشان مقام داران این سیستم و بازیگران پشت پرده شان جز تروریست بودن چیز دیگری نیست. آن هم با انواع و اقسام چهره ها. و مگر ندیدیم که " همه آن تکیه گاه های مردم را اگر نتوانستند از آن خود کنند با تحقیر و بدل سازی اش مشغول گشتن. یادمان باشد حقوق بشر هم یکی دیگر از همین ارزشهاست که تا آن بلایی که بر سر دیگر کارهای آوردند در این یک نیز به انجام نرسانند راحت نمی گیرند. به این جماعت " مجال " نبایست داد.
نه دوستان؛ زمان را دریابیم. و خواست را ساده صریح و نهائی گذاریم. پایان این سیستم.
سایه سعیدی سیرجانی
کار دنیا را ببین خواستم تاریخ بگذارم دیدم دقیقا شده سه روز به چهارشنبه سوری مانده و همزمان همان روزی که در دوازده سال پیش چه گذشت….
این دو روز باز جنبش امضا جمع کنی راه افتاده. نه اینکه بد باشد. ابدا. اما شیرین کاری این بار با کمیسیون حقوق بشر است و درخواست " مردمی سالها جنایت دیده " که در کنار خواست محکومیت جمهوری اسلامی با تعیین " ناظر" نقطه پایان درخواست را گذاشته است.
ببخشید، ناظر چه؟ پس از بیست و هفت سال کشتن، اعدام، قتل، نابودی اندیشمندان جامعه، غارت، سرکوب خواست " ما" در این بزنگاه شورای امنیت به ناظر تعیین کردن قرار می گیرد؟
مانده ام به حال کدامیک خوشا خوشا بگویم: به حال ناظران که کار و کاسبی برایشان می رسد؟ برای لایه لایه های کهنه و نوین جلادان و شکنجه گرانی که می دانند با هر یک ما چگونه رفتار کنند؛ و شادمان از اینکه این آش و کاسه همچنان ادامه دارد به نقش بازی کردن خویش ادامه دهند؟ یا به حال به قول خودتان این همه " قربانی" خوشی ای بکنم.
دوستان؛ هر " آن" تداوم این حکومت نابودی انسان است و بس. در این بزنگاه بایست مهر پایان را ، با عدم مشروعیت جمهوری اسلامی ؛ نهاد. دوشادوش "مردم" ایران ، جهان را به " محکومیت و به رسمیت نشناختن جمهوری اسلامی" بایست فرا خواند.
ببینم؛ این " ناظر" بینوا و محدوده کاری اش را که خوب می شناسید. سالها تجربه اش را کرده ایم. طی این همه سال تیمی دلسوز بوده که بی صدا از خبرنگار مستقل اش بگیر و درج شدن جسته گریخته گزارشات که در زمان نوش جان نمودن حکم پایانی جنگی جوان کش، قاتلین حرفه ای و نوآموزانشان به این فرضیه واجب ایرانی کشی ادامه دادند.مگر نمی دانیم که نشان مقام داران این سیستم و بازیگران پشت پرده شان جز تروریست بودن چیز دیگری نیست. آن هم با انواع و اقسام چهره ها. و مگر ندیدیم که " همه آن تکیه گاه های مردم را اگر نتوانستند از آن خود کنند با تحقیر و بدل سازی اش مشغول گشتن. یادمان باشد حقوق بشر هم یکی دیگر از همین ارزشهاست که تا آن بلایی که بر سر دیگر کارهای آوردند در این یک نیز به انجام نرسانند راحت نمی گیرند. به این جماعت " مجال " نبایست داد.
نه دوستان؛ زمان را دریابیم. و خواست را ساده صریح و نهائی گذاریم. پایان این سیستم.
سایه سعیدی سیرجانی
کار دنیا را ببین خواستم تاریخ بگذارم دیدم دقیقا شده سه روز به چهارشنبه سوری مانده و همزمان همان روزی که در دوازده سال پیش چه گذشت….
<< Home