Thursday

الهام افروتن، که خیال سرکش آزادگی را افراشته نگاه می دارد

نوشته "مبارزه علنی با ایدز" با امضاء "الهام افروتن" در روزنامه " تمدن هرمزگان"
مبارزه علنی با ایدز
بیایید آشکارا با مردم در مورد ایدز سخن بگوییم و مبتلایانرا از رنج آن نجات بخشیم . واضح و مبرهن است که ایدز یک بیماری خطرناک است که از میمونی که شبیه انسان است به بشر عادی منتقل شده . مردم تا قبل از شیوع این ویروس خطرناک زندگی عادی شان را می کردند ، می زدند و می رقصیدند و کافه کاباره می رفتند و در رستوران غذا می خوردند و زن می گرفتند و به هم خون می دادند و بدون نگرانی به عملی که منجر به تولید مثل می شود مبادرت می ورزیدند .خلاصه بساط کباب و شراب هم بود و هر کس به فراخور وضع خود به حال کردن مشغول و به شعار جنگ نکن عشق بورز هیپی ها اجر می گذاردند .تا اینکه یکنواختی دلشان را زد و شیر پاک خورده ای، رفت پیش میمون آلوده ی نفرین شده و نمی دانم با او چکار کرد که گرفت و چون به بستر همسرش رفت او را هم آلوده کرد و یک بدبخت دیگر ( احتمالاً همسایشون اینا ) مبتلا شد و شوخی شوخی هزاران هزار و بعد ملیون ها نفر آلوده شد . واضح و مبرهن است که ویروس ایدز خیلی حرامزاده میباشد و سریع قیافه عوض می کند و هر چه سیستم ایمنی زور می زند ، ( ایدز) به حیات ننگینش ادامه می دهد . ایدز بر دو نوع است : بیولوژیک و پولیتیک . امروز می خواهیم نوع پولوتیک را زیر میکروسکوپ قرار دهیم . و به توصیه و مبارزه علنی علیه آن بپردازیم .ایدز در سال 57 از فرانسه به ایران وارد شد و چون بدن افراد پذیرش آن را داشت در عرض مدت کوتاهی تمام ساختار اجرایی و قانون گذاری را آلوده کرد وبه ملت هم در اثر هیجان بیش از حد و شور جوانی از اعمال رنجی که بر روی او صورت می گرفت لذت مازوخیستی دست می داد ... وقتی کار از کار گذشت دیدند ای وای ، رعایت نکات بهداشتی نکرده ، خود را به دست خلخالی ها ،هادی غفاری ها ، و ماشائالله قصاب ها و امسال تیغ زن ها داده . و از آن تاریخ به بعد که هیجان شور و جوانی و عشق آن که قابل گفتن نیست- فروکش کرد و و ملت را کهولت در پیش گرفت و فهمید که چه خاکی به سر کرده و سعی کرد که از دست منبع ایدز حکومتی بگریزد اما دیگر آن منبع ول کن نبود و ملت را دنبال می کرد و کاری که نباید انجام می شد انجام شد و روزانه بر تعداد مبتلایان افزوده می گشت . و خبرگان و متفکران و اندیشمندان برای اینکه به این بیماری مبتلا نشوند راه خارج در پیش گرفتند ولی ای اقا کجای دنیا افراد مشکوک به ایدز را دوست دارند که آمریکایی ها و اروپایی ها دوست داشته باشند ؟ تازه مال خودشان هم زیادی است چه برسد به نوع وارداتیش . نتیجه ان شد که از همان گیت اول با آن ها مثل یک ایدزی واقعی بر خورد شد . انگشت نگاری، ندادن ویزا، گرفتن پاسپورت به گونه ای دیگر... تازه پس از این ها مامور با دستکش به دنبال عوامل مرض تا انجا که گفتنی نیست را معاینه می کرد ( تازگی ها مشاهده شده که بر سر گذزگاه های مرزی وبلاگ آدم ها را با گوگل کشف می کنند و می خوانند و به استناد نوشته های آدم پی به بیمار بودن یا نبودن او می برند . از نشانه های بیماری که بگذریم عملکرد این ایدز حکومتی بسیار جالب است ...هسته مرکزی این ویروس در جاهای مخفی مثل سازمان های موازی و تاریکخانه ها تکثیر می شود و در محیط های کاملاً بسته و دور از چشم رشد می کند و به ناگهان از چند کانال به مردم اهل اندیشه هجوم می آورد .بخش تئوریک ان از طریق مطبوعاتی که با یک رگ مستقیم به این تاریک خانه ها وصل است ، به داخل جامعه حمله می برد و بخش پراتیک آن توسط اشخاصی که قیافه ترسناکی دارند و حال و حوصله درستی ندارند و گوشه چشمشان می پرد و لبشان از شدت خشم و عصبانیت می لرزد از طریق ماشین های پرده دار و بخصوص فولکس واگن ، به وسیله ابزاری مانند لنگه کفش و شیشه عرق و کارد و خنجر و طناب و سیم پیانو و دسته جک و آب حوض و شیاف پتاسیم وداروی نظافت و کابل و شلاق و وسایل مشابه به بدن های سالم هجوم می آورد و شخص را آلوده و در فاصله زمانی مختلف از چند ساعت گرفته تا چند ماه به آن دنیا روانه می کند . و گاه در بدن شحص می ماند و تا آخر عمر موجب هراس و وحشت او حتی از سایه خودش می شود .چگونه در مقابل ایدز حکومتی مصون شویم؟نا گفته نماند که درون دستگاه حکومتی گلبول هایی هستند که سعی میکنند عمل این ویروس را کند کنند و از میزان آسیب آن بکاهند . اما خود آن گلبول های بدبخت هم یکهو توسط ویروس خورده میشوند و آه و حسرت در دل گلبول های زنده مانده میگذارد . و آن گلبولها می رودند بر ضد ویروس برنامه درست میکنند و معتقدند که تا 700 سال دیگر شاید بتوان آن را ساکت کرد . البته سابقه آزمایش ها نشان داده که نه تنها ویروس بی خطر نشده بلکه ترتیب گلبول ها را به شکل پیچیده تری داده . . گاه مخ گلبول را نشانه رفته و او را تا آخر عمر علیل کرده ، گاه در سلول های تنگ ماده وحشت و تنهایی به گلبول خورانده و تا آخر عمر او را ساکت کرده ، گاه گلبول را با تقلب در انتخابات به بیرون از عروق حیاتی و پیشابراه پرت کرده ..اما سروران ارجمند ما باید ضمن توجه به عمل گلبول ها و کمک به مبارزه آن ها ، به فکر خودمان هم باشیم و جانمان را از دست این ویروس بدنهاد نجات دهیم . برای سالم ماندن خود و خانواده تان سعی کنید هیچ تماسی با ویروس نداشته باشید و به کا و زندگی و نماز روزه تان مشغول باشید .اگر کنجکاوی و شر و شور جوانی دارید و جلو رابطه داشتنتان را نمی توانید بگیرید ، با عرض معذرت با عرض معذرت ربانم لال از کاندوم استفاده کنید . این کاندوم در داروخانه خبر گزاری های دولتی فروخته می شود و خط قرمز نظام نام دارد و هر چند هی تنگ و گشاد می شود و باز هم زبانم لال از سز جایش در می رود ، اما بودنش بهتر از نبودنش است .( علامت مشخصه این کاندوم علامت ورود ممنوع و لطفاً خفه شوید در نوک آن است)این کاندوم خط قرمز باعث می شود ویروس به شما نزند و شما عمری سرافراز زندگی کنید.به خاطر این کاندوم شما اوج لذت را درک نمی کنید ؟ به درک که درک نمیکنید . مگر از جانتان سیر شده اید؟ همان یک ذره لذت کافی است .شما یک جور ارتباط برقرار کنید که نه سیخ بسوزد نه کباب . حرف هایتان را دو پهلو و سه پهلو بزنید و به جای برخی اسامی از سه نقطه در وسط کروشه استفاده کنید . مطالبتان را در لفاف بپیچید و با استعاره و کنایه و صنایع بدیع سخن بگویید . مطلقاً با عامل اصلی ایدز و پلاسما و مواد ناقل مانند سپاه و قوه قضائیه و وزارت اطلاعات و جدیداً شخص رئیس جمهور محترم کاری نداشته باشید . از ما گفتن بود . تو خواه پند بگیر خواه ملال .امیدوارم درس امروز باعث نجات جان شما خردمندان گردد .