Thursday

آخرین نامۀ سرگشادۀ "سعیدی سیرجانی"


آخرین نامۀ سرگشادۀ پدر که پس از انتشار آن جماعت زنجیر به دست دوروبر خانه با شعار: سعیدی سیرجانی، سلمان رشدی ثانی می چرخیدند و 19 روز پس از انتشار آن، یعنی 24 اسفند 1372 وقتی سعیدی سیرجانی از خانه بیرون آمد... باقی ماجرا را حتما در اخبار منتشرۀ جماعت خوانده‌اید... کوتاه کنم که این "آخرین نامه" سرآغازِ کار است. سایۀ سعیدی‌سیرجانی

به نام خدا

5 اسفند 1372

ریاست محترم شعبۀ 199 دادگاه کیفری 2 تهران، اساتید محترمی که به عنوان اعضای هیأت‌منصفه بر کرسی انصاف و عدالت نشسته‌اید و با احتمالی نزدیک به یقین اغلبتان روزگاری در صفوف متراکم خلایق با فریاد آزادی، استقلال، جمهوری اسلامی حکومت استبداد و اختناق شاه را سرنگون کردید و امروزه بحمدلله شاهد تحقق عدالت اجتماعی و رفاه مردم و حرمت جهانی ملّت ایران و فضای لبریز از معنویّت و طهارت و تقوای وطن اسلامیمان هستید، با تقدیم سلام و احترام، عطف به اخطاریّه مورّخ 5/10/72 مربوط به پروندۀ 199/753، ضمن تشکّر از سرعت عمل دستگاه قضای اسلامی که بعد از پنج سال خیال رسیدگی به شکوائیۀ بنده دارد، به عرضتان می‌رسانم.

روزی که بنده با دیدن صفحه‌ای از کیهان هوائی اسلامی متأثر شدم و مبادرت به تقدیم شکایتی کردم، در حال و هوای دیگری بودم. تقدیم آن شکایت‌نامه معلول بلاهت ذاتی بنده بود و برداشت غلطم از سخنان مقام محترم ریاست جمهوری اسلامی در مجلس شورای اسلامی؛ و اعتقادم بدین که حرمت دین در قلوب ملّت ایران ریشه‌ای دیرینه دارد و لازمۀ حفظ آن، پرهیزگاری مردان دین است به تمام معنی کلمه؛ و نگرانیم از اینکه مبادا لباس مقدّس روحانیّت وسیلۀ کسب مقام و جمع مال گردد، و حربۀ تکفیر برای سرکوب آزادگان بکار گرفته شود، و براثر آن موج منحوس ریا و تزویر جامعه را فراگیرد و علف هرزۀ فساد عرصه را بر گل تقوی تنگ کند و تزلزل ایمان مردم به مبدأ و معاد باعث سقوط حتمی مردم به درکات انحطاط اخلاقی شود، که سلطنت ایمان‌خوارگان بمراتب زیانش از سلطۀ آدمخواران بیش است.

آری براساس چونین تصورات و نگرانی‌های البته نابجایی- چون اغلب دشنام‌ناشنیدگان زمانه- برآشفتم و شکایت کردم.

اما با گذشت زمان، و مشاهدۀ رفتار کاملا منصفانۀ وزارت ارشاد اسلامی در توقیف و امحای کلّیه کتاب‌هایم، و استماع پیام‌های مؤدبانه‌ای که محصول ادب کسبی و حسبی بزرگان بود، و زیارت شماره‌هایی از روزنامۀ شریفۀ کیهان و تحمل مکرّر نسبتهای البته بجایی از کافر و جاسوس و خائن و عامل استکبارجهانی گرفته تا کلاهبردار و دزد و موقوفه‌خوار؛ و دریافت این واقعیت که مؤسسۀ عظیم کیهان با وجوه بیت‌المال مسلمین اداره می‌شود و نشریاتش زبان گویای حکومت شریعتمداران تقوی‌شعار است، و مدیرش مبعوث مقام معظّم ولیّ‌ امر مسلمانان جهان و کمان فرمان‌پذیری در پنجۀ کمانداران؛ به این نتیجه رسیدم که همۀ آن نسبت‌ها درست است و عمل البته ابلهانۀ من در تقدیم عریضه، نامعقول.

اینک با عرض معذرت از عدم تناسب سال و حالم برای شرکت در نمایش عدالت اسلامی، از شکایت‌نویسی خود شرمسارانه اظهار ندامت می‌کنم و امیدوارم مدیران شریف و پرهیزگار کیهان و دیگر جراید اسلامی قلم عفو بر جسارت جهل‌آمیز بنده کشند، که کس مباد ز کردار ناصواب خجل.

والسلام علی من اتّبع الهدی- سعیدی سیرجانی