Tuesday

خيزشی از "خود"

خيزشی از "خود"


يادمان باشد " کارگر" درون حلقه جمهوری اسلامی معنايش را از دست داده است. کدام کار که کارگرش باشد. اگر منظور " مزد بگير" سيستم باشد. و در مقابل اينان ايرانی فقير دل ريش است.يادمان باشد در خواست " حقوق مادی" و اينکه " ماهيانه" را نگرفته ايم يا " حقوق بيشتر " درخواستی است بسيار آشنا و دلخوش کننده برای سيستمی دلال صفت وارد به رموز " رشوه".
يادمان باشد " فقر" دامان جوانان و نوجوانان را گرفته.يادمان باشد زاغه نشينان اين بيست و هفت سال دو نسل درگير بی پناه " فقير" را زاده است.يادمان باشد کارگر شرکت نفت در جمهوری اسلامی " دلال رشوه " است، دلال فروش سرمايه مردم ايران است بی هيچ گريبانگيری که فلان واسطه و حاتم بخشی در مقابل ايجاد مدارس؛ بيمارستانها و رفاه " مردم" بايست که انجام پذيرد وگرنه با " دزدی" هيچ تفاوتی نخواهد داشت.
يادمان باشد ماه ها پيش و اعتصاب کارگران ايران خودرو را، يادمان باشد هيچ نشانه ای نرفت که " حرکت" زمانی است که قرارداد بستن با شرکتی ورشکسته ای چون رووور کار سيستم است و مشکل اين " سيستم دزدان" است.
يادمان باشد اگر " کارگر" را تنها به دسته " مزدبگير " سيستم محدود کنيم؛ آنگاه است که ضربه ای دلخواه سيستم را خودمان به دست خودمان بر صورت خودمان می زنيم.يادمان باشد با سيستمی روبرو هستيم انباشتگر " اسامی" . اسامی با عنوان سازمان غير دولتی البته صد البته درون سيستمی، يادمان باشد ايستادگی " کارگر" را با توليد ده ها " مدعی حقوق کارگر" البته خط بگير سيستم چرخاندند.يادمان باشد، موج و آن توان آماده خروش همانا حرکت ايرانی گرسنه و تحقير شده است.
يادمان باشد از در و ديوار " سيستم" سازمان غير دولتی به عنوان " شعار" و " خيريه" هايی به منظور تقويت خرافات و در عمل دامن زن عقده حقارت نوکيسگانی که با باور کردن به " از ما بهتران بودن" نياز به گروه " خيريه گيرنده" هستند.
يادمان باشد تاکسی رانهای دولتی و پخش شايعه های بمانند سوپاپ امنيت سيستم بهترين نوع جاسوسی و جمع آوری و تغيير شکل دادن شايعه های ميان مردم گشتند. راستی اين همه برای چه توليد گشتند؟ جز اينکه هر چه زن و مرد ايرانی رنج کشيده است دلسرد تر و بی دفاع تر گردد؟يادمان باشد آن خطری که سيستم را درهم خواهد شکست چيزی نيست جز " خشم مردم". و اگر اين خشم را در هم شکند دوام خودش را رقم خواهد زد.يادمان باشد نوجوان جز تقلب و تشنگی نوکيسگان دور وبرش جز " فقر" چيزی نمی يابد.
يادمان باشد آن جوانی که ماشين دوستی را می گيرد تا با چند ساعت مسافر کشی لقمه نانی درآورد، هيچ " اتحاديه" " حزب" و اين اسامی تهی از معنا گشته در درون سيستم جمهوری اسلامی را ندارد. او " خود سيستم" را نابود کننده امروز و فردايش می بيند. او " خود سيستم" را به مبارزه آمده است. و زمانی که تعداد اين افراد به دور از هر " نان چربی" زياد می شود بايست همان حربه اجرا شده در دانشگاه ها بعد از انقلاب فرهنگی شان را ادامه داد.
يادمان که هست؟ گزينش ها را، و حضور انجمن اسلامی شان، بعد اضافه گشتن چندين تای ديگرشان از تحکيم حوزه و دانشگاه هشان بگير تا ولی فقيه شان! جز اين بود که هر " حرکتی" را در دست خودشان بگيرند و سوار هر فرياد کش خسته از اين همه بيداد گشته شوند؟يادمان باشد، اين دو سال، سيستم به اندازه کافی فرصت داشته که با بازی های بين المللی برگ های خودش را در هر قدمی رو کند، اين دم آخر بر آنانی که وجودشان از ستم به هر شکل بيزار است، بسيار آگاهانه در بيان " خواسته" " راه" و " حرکت" بايست به هوش باشد.يادمان باشد، با حيله ای که در بازی با کلمات و مجريان اين سيستم صورت می گيرد ، توان برچيدن اين سيستم را دو دستی به دشمن ندهيم.يادمان باشد، برای اين سيستم " مردم ايران" بزرگترين خطرش هستند. مردم ايران همان مردمی هستند که هوشيارانه " ايستاده اند".


سايه۶ دی ماه