برای مانوک گرامی
که به زیبایی زندگی را با قلم ایستادن جان بخشید
ترانه آزادی
ازدحام شهر را فراموش کن
از اینجا بگریز؛ به آن دور دستها برو
در آن کلبه کوچک در آن نیزار
میان حیوانات و نخلهای آن قبیله
من؛ گل ها و رنگین کمانها خواهم ساخت
من؛ یار پروانه ها خواهم شد
ما؛ میزبان دوست خواهیم شد
در ساعت صرف چای
مرغان دریایی، پنگوینها، خوکهای دریایی و شامپانزه ها
خوب پیش می رود و ماه نیز برمی خیزد
بخوان
آزادی را
با این ترانه
آزادی را زندگی خواهی کرد
مهر بورز؛ زندگی کن
آزادی را
حس مهر
احساس آزادی است
خورشیدی که خمیازه کشان بیدار می شود
افکارت را در روز گرم خواهد نمود
گلهای رنگارنگ را برایت نقش خواهد کشید
و پرتو یاد شبی که با من سپری کردی را برایت خواهد افروخت
رنگین کمان و گلها را نگاه بانم
در آن گاه دم آتش
دوستان را برای رقصی در کنار هم
میزبان خواهم شد
و مرغان دریایی، پنگوینها و ستاره های بالای سرمان را
بدون آن جعبه جادوی
نیز
زندگی خواهیم کرد
با صدای آلبانو و رومینا پاور
<< Home