Monday

" معركه تراشي وزارت اطلاعات"

" معركه تراشي وزارت اطلاعات"

چقدر بيجا اين دو روز سرگرم اين بودم كه تصوير روشن پنهان در بازيها را به روي كاغذ بياورم. بگويم " معركه اي در شش پرده" از قبل از
بازي شوراي شهر تهران شروع كنيم و نقطه چين ها را وصل كنيم تا تصوير اين فريب را به وضوح در يابيم. مي خواستم از نمايش جايزه صلح آغاز كرده به روزه گيري در ساختماني كه سردرش نوشته اند مجلس شوراي البته اسلامي برسيم ، از تعويض مناصب بگذريم تا به رفراندم رفسنجاني نسبت به ارتباط با شيطان بزرگ برسيم،و به فراخوان همه پرسي براي تغيير قانون اساسي برسيم، و بعدش رو شدن حاميان معين، رفسنجاني، تا به پررنگ تر شدن حاميان احمدي نژاد تا اين اعتصاب غذاي زندانيان، و در آخر بيمارستان رفتن گنجي... ديدم، خوب مگر همه اين اخبار را دنبال نكرده ايم، مگر نمي دانيم هر گاه بحراني است چگونه با كنترل اوضاعي در دست حريف سرو ته آن به هم مي آيد، و مگر مغز بلا نسبت بيچاره حيواني باربرداري را خورده ايم كه ديگر حالمان از هر چه رنگ و لعاب است بد نشود...

ديدم، واضح تر از اين هوچي گري ديده و عقل نيست و چه نشستي كه طنز و تصوير واقعي در خبري كه همين دقايقي پيش روي تارنماي " راديو فردا" منعكس شد به زشتي آشكارا نمايان است. خبر اين بود كه آقاي " فخرآور" زنداني سابق به راديو فردا مي گويد كه آقاي منوچهر محمدي، زنداني حاضر، و البته در اعتصاب غذا، تلفني با راوي نخست ارتباط برقرار نموده كه شب پيش نزد گنجي بوده و حالش اصلا خوب نبود.

امان از "زنگ تفريح وزارت اطلاعات و امنيت جمهوري اسلامي" كه به سخره گرفته هر فكر و كلامي را. آخر خودمانيم، اين چه سيستم اطلاع رساني امين و دقيقي است كه زنداني حاضر با زنداني سابق برقرار مي كند و راديو فردا نيز آن را به خورد شنوندگان و البته خوانندگان تحويل مي دهد؟

مبادا ترديد نماييد در صحت اين گفتار، و مبادا شك كنيد كه به قول راديو صداي ايران، مبارز بزرگ جناب شاعر دكتر خويي فرمود بر منكرش لعنت، و بر شكاكش نفرت و شرم اگر بپرسد " كي"؟ " كجا" موضوع اين اعتصاب غذا چيست؟ كه حكم نازل گشته و همان از بطن زندان تصميم گيرندگان در كمال آزادي منكر آزادي گشته اند. مبادا گيج بخوريد كه آخر چه مي گذرد؟ مگر همين ديروز نبود كه خبري آمد بيرون از " زندان" كه خانم كار شما صداي ما امضا كنندگان اين نامه باشيد و نام بهروز جاويد تهراني را در ميان اسامي مي بيني، و ساعاتي نمي گذرد كه مي خواني در سلولي است انفرادي. و مي ماني كه اين سازمان اطلاعات جمهوري اسلامي عجب خال و خطي دارد و عجب سوراخ دعا را پيدا كرده است...

بگذريم، فكر كنم همين خبر آخري راديو فردا، به هر چه مي گذرد ترديد ت را بيشتر مي نمايد، و مي ماني موضوع چي است؟ يكي نيست بپرسد منوچهر محمدي مگر نمي گويد اعتصاب غذا كرده، ملاقاتش با گنجي ديگر چه معركه اي است؟ و فورا تماس با بيرون زندان ايجاد كردن و آن هم با " فخرآور" ديگر چه صيغه اي است. و چگونه است كه سريعتر از سرعت خواندن دو خط، فورا اين پيام آور با راديو فردا تماس حاصل مي كند و آنها هم فورا اين جملات را منعكس مي كنند.

واقعا بر منكرش لعنت! كه شك مي كند نكند سرنخ اسيران اين سيستم دست بچرخانش هست، و نكند مي خواهد ما را بي خبر از جريان اصلي در كنج خانه هاي ما و شما جريان دارد، نگاه دارد. از آنچه بدست زخم خوردگان از اين سيستم مي گذرد. از آنچه در مشهد، در مريوان، در اهواز.... در جريان است..

سايه

بيست و هفتم تيرماه هشتاد و چهار